سبک بازگشت ادبی

سبک بازگشت ادبی
Literary restoration style
دورۀ بازگشت، دورهای در تاریخ ادبیّات فارسی است که از اواخر حکومت افشاریّه تا آغاز نهضت مشروطیّت، یعنی نیمۀ دوم قرن دوازدهم تا اوایل قرن چهاردهم هجری قمری، را دربرمی گیرد.
بازگشت، یعنی برگشت به سرچشمه، به گذشتههای باشکوه شعر فارسی. شعر قرن سیزدهم، در قصیده همان مختصات سبک خراسانی و در غزل همان مختصات سبک عراقی را دارد. به این دوره، دورۀ بازگشت میگویند. بازگشت به سبک قدما بیآنکه فکر تازهای باشد، مقارن با دوران فترت بعد از صفوی بود و نیز به اقتضای احوال جاری آن زمان، طرفداران بسیار یافت و تدریجاً، طرز و شیوۀ موسوم به سبک هندی را در شعر فارسی موقوف کرد و از رواج انداخت.
چگونگی شکل گیری سبک بازگشت ادبی
افراط در امر مضمونیابی که اندک اندک، باعث اشکال در فهم شعر شده بود و ورود اصطلاحات و لغات عامیانه در شعر که باعث تنزل صوری غزل گشته بود و همچنین، پرداختن طبقات پایین فاقد تحصیل و به طور کلّی، عوام به امر شاعری، اصطلاحات بسیار زیاد عامیانه، اغراقهای غیر قابل قبول، معانی متضاد و مبالغهآمیز، تشبیهات و استعارات دور از ذهن، و موارد مشابه دیگر، سرانجام، سبک هندی را از رونق انداخت و آن شیوۀ جلیل را به سراشیبی تدنّی کشید. از طرف دیگر، سبک هندی بسیار زود با صائب به اوج خود رسید ه بود و دیگر نمیتوانست از آن حد بالاتر رود.
هدف پیروان بازگشت ادبی مبارزه با شیوۀ هندی یا اصفهانی و تجدید روش شاعران قرون ششم تا نهم، بدون هیچگونه قید و شرط بود و در راه انجام این منظور، همگی میکوشیدند تا بدون کم وکاست، روش پیشینیان را پیروی کرده، و این گونه شعر را که قریب دو قرن و نیم متروک مانده بود رواج دهند.
دو شاخۀ اصلی جریان شعر بازگشت
این جریان به دو شاخۀ اصلی تقسیم میشود نخست شعر عصر افشار و زندیّه است که شاعرانی چون مشتاق اصفهانی، عاشق اصفهانی، آذر بیگدلی، طبیب، هاتف، صباحی بیدگلی و… دیده میشوند. و دیگر شعر عصر قاجار است که شاعرانی چون فتحعلی خان صبا، نشاط اصفهانی، مجمر، سروش، قاآنی و فروغی بسطامی آن را جلوه دادند.
در حقیقت، شعر شاعران دورۀ نخست ادامۀ شعر مکتب وقوع با زبان و بیانی دیگر است و شعر عصر قاجار ادامۀ شعر مکتب خراسان و شاعران دورۀ سلجوقی است.
میر سیدعلی مشتاق اصفهانی ( ۱۱۶۵ ه. ق)، سید محمّد شعله اصفهانی ( ۱۱۶۰ ه. ق) و میرزا محمّد نصیرالدّین اصفهانی ( ۱۱۹۲ ه. ق) از پایهگذاران اصلی انجمنهای ادبی در زمان حکومت افشاریه در اصفهان بودند. آنان ازجمله کسانی بودند که بعد از زوال صفویه، برای نخستین بار فرصت یافتند که به طور رسمی در اصفهان گرد هم بیایند و روش سخن سرایی سعدی و شاعران وقوعی را که اوج گرفته بود به ثبت برسانند.
در نهایت میتوان گفت که در شکلگیری هر حرکت ادبی عوامل و عناصر مختلفی ازجمله تحولات سیاسی و اجتماعی، سنت ادبی، نوع مخاطب، مسائل شخصی شاعر و… نقش دارند که در یک بستر زمانی طولانی، پدید میآیند، بنابراین، دورۀ بازگشت ادبی ممکن نیست بدون مقدّمه و در مقطع زمانی معیّنی به وجود آمده باشد. گرچه در نیمۀ دوم قرن دوازدهم ق، یعنی روزگار مشتاق و همراهانش، طرز بازگشت رونق یافت؛ اما پیشینۀ این حرکت به دورۀ صفویّه بازمی گردد و در شعر شاعرانی مانند ضمیری و نظیری و حکیم شفایی، ویژگیهای طرز بازگشت ادبی را میتوان مشاهده کرد.
فکر بازگشت به شیوۀ قدمای عراق و خراسان که در دورهی فترت بعد از صفویه در اصفهان و شیراز و کاشان و بین تعدادی از مستعدان عصر قوت گرفت و در دورۀ بعد مقارن اوایل عهد قاجار به صورت نوعی نهضت یا مکتب ادبی درآمد بدون شک، در عصر صفویه بیسابقه نبود و آن را به هیچ وجه، خلق السّاعه و تنها مولود خواست و ارادۀ امثال مشتاق و آذر و هاتف و صباحی نباید پنداشت.
شعر بازگشت: شعر خواص
شعر بازگشتی شعر خواص بود – شعر خواص وابسته به دربار، شعری بود که به هیچ وجه، نشان دهنده و تابانندۀ وضع زندگی عمومی- و حتی زندگی خصوصی درباری- نبود…. شعر بازگشتی حتی نمایندۀ وضع حال خواص نیز نبوده است.
در دربار فتحعلی شاه، محفلی شاعرانه به سبک سلطان محمود غزنوی راه افتاد که در آن، شاعران تشکیل شده «انجمن خاقان »، او را مدح میکردند. او به آنان پاداشهای بزرگی میداد و به سبک گذشته « ملک الشّعراء» در آن دربار انتخاب میشد.
در این دوران، شعر درباری و مدیحه سرایی دوباره زنده شد. از فتحعلی خان صبا به عنوان جد شاعران مدیحه سرا، یاد میکنند. شاعران، براساس میزان توانایی خود در سخنوری و همچنین نوع رابطۀ آنها با ارباب قدرت و ثروت، به مرتبهای دست مییافتند که معمولاً رسیدن به این مراتب با گرفتن القابی مانند ملک الشعراء، مجتهدالشعراء و شمس الشعراء رسمیّت مییافت.
شاعران دورۀ بازگشت برای آنکه بتوانند به خوبی از عهدۀ تقلید اشعار قدما برآیند باید با مختصات سبکی اشعار قدما کاملاً آشنا بوده و نحوۀ بینش و شیوههای زبانی آنان را آموخته باشند. شاعرانی که از دوران فتحعلی شاه تا عصر ناصرالدّین شاه میزیستند به دو شیوۀ عراقی و خراسانی نظر داشتند. مهمترین شاعران ثناگستر زبان فارسی در دوران سامانی، غزنوی و سلجوقی میزیستهاند. به همین سبب، این گروه از شاعران دورۀ قاجار به شاعران فارسی قرن پنجم بیشتر نظر داشتند.
در این دوران و براساس همین هدف واندیشه، فتحعلی خان صبای کاشانی اشعار حماسی به روش شاهنامۀ فردوسی میسرود و مِجمر و سروش اصفهانی قصاید غرّای فرخی و معزّی را پیروی میکردند؛ به ویژه در قرن سیزدهم افرادی چون نشاط اصفهانی و سپس فروغی بسطامی، شیوۀ حافظ و سعدی را پیش گرفتند و به این ترتیب، در نتیجۀ کوشش ایشان مسیر شعر فارسی بار دیگر تغییر کرد و شعر – به ویژه غزل – که نمیتوانست از این دگرگونی بیبهره بماند چه از نظر زبان و چه از نظر مفاهیمِ جالب توجه و زودفهم، به شیوۀ روزگاران پیشین، رایج شد.
دربارۀ زبان شعر مقلّدان سبک خراسانی در این دوره، نکاتی چند نیز باید یادآور شد: یکی اینکه مبنای کار اینان بر تقلید است. هم از نظر لفظ و شیوۀ بیان هم از نظر محتوا و توصیفها میکوشند تا به سرمشقهای خود نزدیک شوند. به همین سبب، شعرشان معمولاً از نظر سبکی بیارزش است.
دوم آنکه بسیاری از قصایدشان در اقتفا و پاسخ به قصاید شاعران قدیم فارسی تا قرن ششم سروده شده است. بنابراین، وزنها، ردیفها و قافیههای شاعران قدیم در دیوان آنان مکرر شده است. همچنین در استعمال ویژگیهای سبک شاعران قدیم، اصرار میکنند. اما همۀ آنان از این جهت یکسان نیستند.
مختصات شعر دورۀ بازگشت
از نظر زبانی
زبان شاعران نخستین بازگشت (از قبیل مشتاق و آذر و صباحی) خام و ابتدایی است و این، میرساند که ادبای این دوره با متون قدیم و فصیح و بلیغ زبان فارسی، بیگانه بودند، یا با آنها اُنس کافی نیافته بودند. علاوه بر این، شاعران نخستین دورۀ بازگشت نسبت به زبان، سهل انگاری غیر قابل قبولی دارند.
از نظر فکری
از نظر فکری شاعران این دوره سعی در بیان همان افکار مرسوم عهد غزنوی و سلجوقی در قصیده و افکار دوران حافظ و سعدی در غزل داشتند و میکوشیدند حتی المقدور، از مسائل روز استفاده نکنند تا هرچه بیشتر شعر به اسلوب قدما شبیه باشد. از این رو، در زبان شعری و فکر شعری محدودۀ خاصی داشتند. این فکر حتی تا چند دهۀ قبل هم مرسوم بود. در قصیده، آوردن تغزّل و سپس مدح و در غزل مضامین عاشقانه و عارفانه مرسوم بود و شاعران در آثار خود، از مسائل سیاسی و اقتصادی و اجتماعی سخن نمیگفتند.
در این دوره، علاوه بر قصیده و مدح، شعر صوفیانه نیز رواج داشت و صفی علی شاه و نور علی شاه و صفای اصفهانی در این زمینه شهرتی دارند. اما عرفان این دوره هم عرفانی سطحی و تقلیدی است.
از نظر ادبی
در نتیجۀ نهضت بازگشت ادبی، اندیشه، جریانی نو گرفت و در دورۀ قاجار نویسندگان و شاعران بسیاری پدید آمدند که در نظم و نثر، شیوۀ گویندگان پیش از مغول را پیروی کردند. بنابراین دورۀ قاجاریان از لحاظ ادبی بیاهمیت نبود.
مرسومترین قوالب شعری در این دوره، قصیده و غزل است.
قصیدۀ بازگشت بر دو نوع است:یکی قصاید امثال سروش و محمودخان صبا که به سبک شاعران عهد غزنوی چون عنصری و فرّخی است و به همان شیوۀ ساده است و صناعات ادبی در آنها کم است و دیگر قصاید امثال قاآنی که به اسلوب دورۀ سلجوقی است و مانند اشعار انوری و خاقانی پر از صناعات ادبی و تلمیحات و به طور کلی مشکل است. اما غزل بیشتر سعدی وارست یا تلفیقی از شعر سعدی و حافظ است و صناعات آن معتدل است.
این حرکت ادبی نقطۀ عطفی در تاریخ ادب فارسی است، که دو نتیجۀ مهم با خود به همراه آورد. یکی آنکه مانع انحطاط ادبی شد که از اواخر دورۀ صفویه شتاب گرفته بود؛ دوم آنکه، با روی آوردن به اسلوب قدما در شعر، روح تازهای در نظم فارسی دمیده شد.
ازاین دیدگاه، شیوۀ فصیح و بلیغ تنها همان اسلوبی بود که به سبک خراسانی و عراقی به کار میرفت و در دورۀ بازگشت، احیا شد. به همین سبب، آثاری که به این شیوه سروده شد اهمّیّت بسیار دارد.
این جنبش ادبی ارزش خاصّی ندارد و شاعرانی که به این شیوه شعر سرودهاند ازخود خلّاقیّتی نشان نداده و فکر و مضمونی تازه ارائه نکردهاند. به همین سبب، سرودههای آنان را نمیتوان شعر ناب و اصیل دانست. در شعر این سخنوران، احساسات شاعر جایی ندارد و، چون شعرِ واقعی ازاحساس درونی، سرچشمه میگیرد، سرودههای آنان از نظر ادبی بیارزش است. به علاوه، شاعران بازگشت در تقلید نیز چندان، موفّق نبودند و چون از اسلوب سخن چند شاعر متفاوت پیروی میکردند، به سبک و شیوۀ منسجمی دست نیافتند و از داشتن سبک شخصی نیز محروم بودند.
منابع و مآخذ
۱. از رودکی تا بهار (دربارۀ بیست شاعر بزرگ ایران)، دکتر محمد علی اسلامی ندوشن.
۲. از گذشته ادبی ایران، دکتر عبدالحسین زرّین کوب.
۳. بازگشت ادبی، دکتر سید علی اصغر میرباقری فرد.
۴. تحقیقی در شعر بازگشت، دکتر مختار ابراهیمی.
۵. سبکشناسی شعر، دکتر سیروس شمیسا.
۶. سیر غزل در شعر فارسی، دکتر سیروس شمیسا.
۷. شعر در عصر قاجار، دکتر مهدی حمیدی شیرازی.
دیدگاهتان را بنویسید