علم بدیع
علم بدیع
figures of speech
بدیع واژهای است عربی به معنی نو و نوآورنده و در اصطلاح علم صرف عربی به معنی اسم فاعل و اسم مفعول است؛ یعنی هم به معنی نوآورنده و هم نو آورده شده به کار رفته است. کلمۀ بدیع در لغت به معنی چیز تازه و نو ظهور و نو آیین و در اصطلاح عبارت است از آرایش سخن فصیح بلیغ، خواه نظم باشد و خواه نثر. مترادف آن را سخنآرایی و نادره گویی و نغزگفتاری میتوان گفت.
موضوع علم بدیع سخن ادبی فصیح و بلیغ است و اموری را که موجب زینت و آرایش کلام بلیغ میشود محسِنّات و صنایع بدیعی می نامند؛ مانند جناس و سجع و ترصیع و امثال آن.
شرط اصلی سخنآرایی آن است که کلام دارای فصاحت و بلاغت باشد؛ یعنی تا استخوان بندی سخن درست و استوار نباشد، آوردن صنایع بدیعی بیهوده و بی اثر است و مَثَلش چنان است که دیوار سست بنیاد را که مشرِف بر انهدام است.
بدیع هم دانش است و هم هنر، در میان رشتههای گوناگون ادبیّات؛ یعنی لغت، صرف، نحو، معانی، بیان و انواع نظم و نثر، بدیع از ظرافت و لطافت ویژه ای برخوردار است و به همین دلیل نقش آن در ذوق آفرینی و شوق آوری برجسته است. بدیع هم دانش است و هم هنر؛ زیرا هم زیباسازی سخن است و هم هنر زیباسازی آن.
ترفندها و آرایههای ادبی، ابتدا همه بدیع نامیده میشد، بعدها بخشی از آنها که برای بیان یك مطلب به شیوه های خیالانگیز گوناگون به کار میرفت یعنی تشبیه، استعاره، مجاز، کنایه و… از بدیع جدا شد و در علمی به نام بیان جای گرفت. بخشی دیگر که در سخن گفتن به مقتضای حال برای دخالت در نفوس و عقول از آن ها استفاده میشد در علمی به نام معانی مورد بررسی قرار گرفت و نام بدیع منحصر شد به بقیه فوت و فنهای شاعری.
علمای بلاغت بدیع را علم آرایش کلام میدانند؛ به عبارت دیگر معتقدند که زیبایی ترفندهای علم بیان و علم معانی ذاتی است و زیبایی علم بدیع، عرضی و آرایشی. پس کلام، نخست باید زیبایی ذاتی داشته باشد و بعد اگر از آرایههای بدیعی هم استفاده بشود زیباتر میگردد، همچون زیبارویی که اگر آرایش هم نکند زیباست؛ امّا آرایش او را زیباتر میسازد.
تاریخچۀ علم بدیع
صنایع بدیعی تنها به زبان عربی و فارسی اختصاص ندارد و کاربرد آن در زبانهای دیگر نیز رایج بوده و هست. اصول علم بلاغت از دیرباز نزد یونانیان و رومیان و ایرانیان قدیم پذیرفته بوده و سخنوران در بیان سخن، موازین بلاغت را رعایت میکرده اند؛ امّا پارسی زبانان دانشِ بلاغت و آرایههای بدیعی را از زبان عربی اخذ و اقتباس نمودهاند؛ زیرا اولاً اصطلاحات و نامهایی که بر این گونه آرایهها نهادهاند، همانند: جناس، سجع، موازنه، ایهام و نظایر آنها، همه عربی هستند.
دیگر اینکه دانستن و شناختن زیباییهای لفظی و معنوی قرآن کریم، مستلزم پی بردن به زبان عربی بود که این کار را ایرانیان مسلمان با فراگیری زبان عربی و اخذ و اقتباس آرایههای بدیعی آن، در زبان فارسی نیز معمول ساختند؛ بنابراین برای پی بردن به تاریخچۀ علم بدیع، ابتدا باید آن را در زبان عربی جستجو کرد. در زبان عربی، شاعران و نویسندگان، لطف و زیبایی اینگونه صنایع را از دیرباز میشناختند و آنها را در آثار خود به کار میبردند.
قدیمیترین کتاب بدیع در زبان فارسی، «ترجمان البلاغه» رادویانی (قرن پنجم) است و بعد از آن «حدائق السحر فی دقائق الشعر» رشیدالدّین وطواط (متوفی در ۵۷۳) که در غالب مواضع به ترجمان البلاغه نظر داشته است؛ امّا آخرین و مهمترین کتاب کلاسیکی که در آن تا حدودی نظم و نسق نو دیده میشود، کتاب «مستطاب المعجم فی معاییر اشعار العجم » شمس قیس رازی است (که او هم به نوبۀ خود به حدائق السحر نظر داشته است) و بعد از آن کتاب مهمی- مگر یکی دو عنوان- در بدیع فارسی تألیف نشده است.
موضوع علم بدیع
موضوع علم بدیع آگاهی از شیوه های زیباتر کردن شعر و نثر است. دانستن اصول این علم و کاربرد آن در متون مختلف برای شاعران و نویسندگان لازم است. زیرا با کاربرد این علم در متون ادبی، میتوان به جنبۀ ادبیت اثر افزود.
علم بدیع بر اساس کاربرد در سطح لفظ و معنای متون ادبی به دو قسمت بدیع لفظی و بدیع معنوی تقسیم شده است. هرچند برخی از ادب پژوهان و استادان مقولۀ ادبیات، علم بدیع را در سه بخش بدیع لفظی، معنایی و لفظی و معنایی تقسیم کردهاند. ولی غالب استادان ادبیات فارسی دو بخش بدیع لفظی و بدیع معنوی را برای علم بدیع در نظر گرفتهاند.
الف) آرایههای برونی یا لفظی
شیوههایی هستند که بخش برونی سخن را میآرایند و میپردازند؛ ـ بخش برونی سخن همان است که با زبان گفته میشود، با گوش شنیده میشود و چون نوشته شود با چشم دیده میشود ـ بنابراین هر شیوه ای که سخن را نرم و هموار بر زبان بگذراند یا نغمه و نوای آن را گوشنواز سازد یا شکل و سیمایی چشم نواز بدان بخشد آرایۀ برونی و صنعت لفظی خواهد بود.
ب) آرایههای درونی یا معنوی
شگردهایی هستند که بخش درونی سخن را میپرورند؛ ـ بخش درونی سخن همان معنی و پیامی است که از بخش برونی آن دریافت میشود ـ بنابراین هر شگردی که معنی و مضمون سخن را پرورده و پرداخته سازد تا ذهن و ذوق آن را بیشتر و بهتر بپسندد و بپذیرد، آرایۀ درونی و صنعت معنوی خواهد بود.
آرایههای برونی بر ساختار صوتی و سیمایی سخن استوارند؛ از این روی اگر این ساختار دگرگون گردد، هرچند معنی دگرگون نشود، ناگزیر از میان خواهند رفت؛ امّا آرایههای درونی چون نه بر ساختار صوتی و سیمایی که بر ساختار معنایی سخن بنیاد دارند، اگر بیآنکه معنی دگرگون شود، ساختار صوتی و سیمایی دگرگون گردد، برجای خواهند ماند و آسیبی نخواهند دید. نکتۀ دیگر اینکه آرایههای برونی بیشتر چشم و گوش را می نوازند و آرایههای درونی عقل و هوش را.
بدیع لفظی شامل آرایههایی است که بر جنبۀ ادبیت اثر ادبی از نظر لفظی میافزایند و در ایجاد موسیقی کلام تأثیرگذارند. از صناعات مهم در حوزۀ بدیع لفظی میتوان جناس، سجع و واجآرایی را نام برد. برخلاف بدیع لفظی، بدیع معنوی دربر گیرندۀ آرایهها و صناعاتی است که بین اجزای کلام ادبی از طریق معنی ارتباط ایجاد کرده و از این شیوه بر ادبیت و زیبایی اثر میافزاید. از آرایههای مهم در حوزۀ بدیع معنوی میتوان به مراعات نظیر، تلمیح، تضمین، تضاد، ایهام، حسآمیزی و… اشاره کرد.
ارزش و اهمیّت صنایع بدیعی بر سخنشناسان پوشیده نیست؛ زیرا این گونه صنایع بر لطف و زیبایی معنی کلام میافزاید و هم سخن را آهنگین و گوش نواز ساخته، موجب انبساط خاطر شنونده میگردد. گاه سخن منثور را به صورت کلامی موزون و منظم، جلوه میدهد و گاه پیوندهایی معنوی در کلام ایجاد میکند و سخن گوینده را به کلام ادبی نزدیك میگرداند و رغبت مخاطب را به خواندن اثر بیشتر میکند.
منابع و مآخذ
۱. بدیع از دیدگاه زیباییشناسی، دکتر تقی وحیدیان کامیار.
۲. زیور سخن در بدیع فارسی، دکتر محمدعلی صادقیان.
۳. فنون بلاغت و صناعات ادبی، جلال الدّین همایی.
۴. نگاهی تازه به بدیع، دکتر سیروس شمیسا.
۵. هنر بدیع، دکتر محمدرضا طباطبایی.
۶. هنر سخنآرایی(فن بدیع)، دکتر محمد راستگو.
دیدگاهتان را بنویسید