سبک خراسانی
سبک خراسانی Khorasani Style
سبک خراسانی از لحاظ تاریخی، در دورۀ سلسلههای طاهریان، صفّاریان، سامانیان، غزنویان و بخشی از دورۀ سلجوقیان رایج بود. اشعار به جا مانده از اواخر دورۀ طاهریان و صفّاریان نشان میدهد که این اشعار از نظر زبانی، ادبی و فکری بسیار ساده و ابتدایی هستند و مضمون شعرها، بیشتر مدیح و پند و معاشقه است. شعر این دوره از نظر معانی و اغراض شعری نیز، غنی و متنوع بوده است. به جز حماسۀ بزرگ فردوسی و هزار بیت دقیقی، قصاید مدحی در این دوره رواج داشته است، شعر عاشقانه و بزمی، زهد و اخلاق، طنز و هزل و هجو موضوعاتی است که در دوران سامانی رایج بوده است.
از نظر ادبی، شعر این دوره را به لحاظ تشبیه، مخصوصاً تشبیه تفصیلی بسیار قوی است. تشبیهات غالباً محسوس به محسوس هستند (هم مفرد و هم مرکّب)، اما تشبیه محسوس به معقول هم دیده میشود که نوعی نوآوری است، اما تشبیه معقول به معقول نادر است. در شعر این دوره تشخیص زیاد است. صنایع بدیعی در حد اعتدال است و بیشتر از صنایع بدیع لفظی استفاده میشود تا بدیع معنوی. قطعه و مثنوی و قصیده و رباعی مرسوم است. شعرها معمولاً ردیف ندارند.
در دوران غزنویان شعر دری در بسیاری از زمینهها به منتهای کمال و عظمت و پختگی و زیبایی رسید و استادان سخن نه تنها معایب و نقایصی را که مقتضای بدایت و دورۀ آغاز هر فن است، تکرار نکردند، بلکه در تکامل فنّ شعر و آراستن این عروس نکورویِ دلفریب، جهدی وافی بذل کردند و گامهایی بلند برداشتند و شاهکارهای جاویدان پدید آوردند… و شعر دری را وسعت و غنای فراوان بخشیدند.
در این دوره از نظر فکری، مدح محور اصلی شعر است. در تشبیب قصاید از معشوق و توجه به طبیعت سخن میرود. اشاره به معارف اسلام در حال افزایش است و مقام معشوق همچنان پست است. از نظر ادبی، همچنان اساس بر تشبیه محسوس به محسوس است، اما تشبیه محسوس به معقول هم در حال رشد است و همچنین برخی به تشبیه خیالی توجه دارند. برخلاف دورۀ سامانی که در آن تشبیهات تفصیلی فراوان دیده میشد، در این دوره، تشبیهات رو به کوتاهی و ایجاز دارند.
بخش پایانیِ حیات سبک خراسانی با اندکی تحول در دورۀ سلجوقیان است. در اوایل این عهد، یعنی نیمۀ دوم قرن پنجم و آغاز قرن ششم، هنوز شعر فارسی تحت تأثیر سبک دورۀ اول غزنوی قرار داشت و حتّی گاه شاعرانی میکوشیدند که سبک سامانی را احیا کنند. از کسانی که دنبالۀ سبک سامانی را در این عهد گرفتند، یکی ناصر بن خسرو قبادیانی بود که قصاید و اشعار او به تمام معنی، سخن شاعران اواخر قرن چهارم را به یاد میآورد. دیگر قطران تبریزی ست که با تتبع دیوانهای استادان عهد سامانی، در تقلید و تعقیب سبک آنان مهارت حاصل کرده بود. با این حال، چه این شاعران و چه گویندگان دیگر، همه در گفتار خود تحت تأثیر عوامل جدید ادبی و فکری، دارای ابتکارات خاصی هستند که نشانۀ بارز تحول سبک در اشعار دورۀ آنان محسوب میشود.
سبکهای فرعی مکتب خراسانی
از لحاظ زبانی
سبک خراسانی از لحاظ زبان به چند نوع منقسم میگردد. یکی سبک ساده و سهل و ممتنع که سبک فردوسی و فرّخی و مسعود سعد است و سبک سهل و ممتنع خراسانی را تشکیل میدهد و از این لحاظ، سبک فردوسی ممتازتر است. دیگر سبک کهن گرا، یعنی سبکی که دارای لغات و ساختمانهای دستوری کهنه است که نمونۀ آن سبک ناصرخسرو است که زبانش یک قرن کهنهتر از زبان معاصران وی است. دیگر سبک عربی گراست که دارای لغات و ترکیبات عربی نسبتاً فراوانیست. نمونۀ آن سبک منوچهری و لامعی و معزّیست. در این سبک فرعی، مضامین و معانی رایج در ادبیات عرب نیز دیده میشود، مانند وصف شتر و ربع و اطلال و دمن و شخصیتهای شعری عربی، مانند (سعدی، سلمی، لیلی). عربی گرایی این شاعران، طلیعهایست بر عربی گرایی شاعران سبک عراقی. مثالی از این گونه اشعار از معزّی:
«از خیمه تا سعدی بشد وز حجره تا سلمی بشد/ وز حجله تا لیلی بشد گویی بشد جانم ز تن».
در مقابل سبک عربی گرا، سبکی است که لغات عربی در آن به حداقل است و آن سبک حماسی است که به عقیدۀ نولدکه، چون حال و هوای پیش از اسلام را دارد، واژههای عربی در آن اندکست و مثل اعلای این سبک، شاهنامۀ فردوسی است که درصد لغات عربی آن به مراتب کمتر از کلمات عربی رودکی و کسایی و فرّخی و عنصریست، اگرچه بعضی از اینان صد سال پیش از فردوسی می زیستهاند.
از لحاظ موضوعی
از لحاظ موضوعی در سبک خراسانی چند سبک فرعی عمده به چشم میخورد:
۱. سبک ستایشی
یعنی سبک قصاید و اشعار مدحی که کارشان ستایش پادشاهان و امیران و وزیران است، مانند سبک بیشتر قصیده سرایان این دوره.
۲. سبک حماسی و میهنی
که خود به اقسامی تقسیم میشود از قبیلِ:
الف. سبک سهل و ممتنع و اغراقی حماسی که بر سادگی و اغراق مبتنی است و منحصر است به شاهنامه.
ب.سبک حماسی تشبیهی نیمه پیچیده که لطف و کشش سبک نوع اول را ندارد، مانند سبک گرشاسب نامۀ اسدی که بر تشبیه فراوان و نقل عجایب و غرایب مبتنی است.
پ.سبک حماسی تقلیدی، که بر تقلید از فردوسی مبتنی است، مانند شهریار نامۀ عثمان مختاری.
۳. سبک طبیعت گرا
که بر توصیف طبیعت و بهار و خزان و شب و روز و طلوع و غروب آفتاب و شهر و کوه و میوهها و شراب مبتنی است، مانند بعضی از اشعارِ منوچهری و فرّخی و رودکی و کسایی.
۴. سبک مذهبی و اخلاقی
که بر پند و اندرز و تعالیم دینی استوار است که نمونۀ کامل آن، شعرِ ناصرخسرو و کلیله و دمنۀ رودکی و بعضی از اشعارِ کسایی و فردوسی و اسدی است.
۵.سبک رمانتیک و عاشقانه
که به مسائل عشقی اختصاص دارد. این شیوه یا در داستانهای عاشقانۀ آن زمان دیده میشود و یا در تشبیب و تغزّلهای آن. زبان داستانهای عشقی، نرم تر از زبان قصاید است. نمونۀ این گونه آثار، وامق و عذرای عنصری و ورقه و گلشاه عیوقی و ویس و رامین فخرالدین گرگانی و تشبیبها و تغزّلهای زیبای فرّخی و منوچهری است.
از لحاظ جغرافیایی
سبک خراسانی را از لحاظ جغرافیایی هم، میتوان به اقسامی تقسیم کرد، مانند سبک ماوراءالنّهری (مثلِ سبک رودکی و ناصرخسرو) و سبک طوسی و خراسانی خاص (مانند سبک فردوسی و اسدی) و طرز غزنوی و لاهوری (نظیرِ سبک سنایی و مسعود سعد) و طرز آذربایجانی مانند سبک قطران(ضمناً همۀ اینها را میتوان به دو سبک عمدۀ شرقی و غربی منقسم نمود؛ شیوۀ شرقی، مانند طرز مسعود سعد و سنایی و رودکی و ناصرخسرو و فردوسی و اسدی، و سبک غربی، مثلِ سبک قطران تبریزی)
منابع و مآخذ
۱. سبک خراسانی در شعر فارسی، دکتر محمد محجوب.
۲. سبکشناسی شعر پارسی از رودکی تا شاملو، دکتر محمد غلامرضایی.
۳. سبکشناسی شعر، دکتر سیروس شمیسا
۴. تاریخ ادبیات در ایران، دکتر ذبیح الله صفا.
۵. دربارة ادبیات و نقد ادبی، دکتر خسرو فرشیدورد.
دیدگاهتان را بنویسید