رمانتیسم در کشورهای مختلف

رمانتیسم در کشورهای مختلف
رمانتیسم در انگلستان
در انگلستان ابتدا مجموعه مقالاتی درباره رمانسهای قرون وسطی در مجلههای مختلف انگلیسی به چاپ رسید و رفته رفته مسألۀ تقابل کلاسیکها و رمانتیکها مطرح شد. مادام دواستال شخصیت برجستهای بود که این تمایز را در انگلستان رواج داد و پس از او ویلئام تیلر نیز مسأله تمایز این دو مکتب را مطرح ساخت. اصطلاح رمانتیک در معنی و مفهوم واقعی و امروزیاش به اوایل قرن نوزدهم برمی گردد.
ویژگیهای رمانتیسم انگلیسی عبارتند از:
۱. افراط گرا نیست.
۲. همیشه درد بازگشت به عالم انسانی را دارد.
۳. آرامشش عمیق است.
۴. شادی درونی آن اگر هم در کاخ لذت باشد در پشت نقاب اندوه پنهان است.
۵. از دنیا روی گردان نیست، بلکه دل در قصد دنیا ندارد.
رمانتیسم در آلمان
سال ۱۷۹۷ را میتوان سال تولد رمانتیسم آلمان دانست. تا مدتها کلمۀ رمانتیسم معادل ادبیات آلمانی شمرده میشد. رمانتیسم در آلمان با محفل یارانی که بر گرد برادران شلگل و مجله آتانئوم جمع شده بودند شکل گرفت. رمانتیسم اروپایی در دیگر کشورهای این قاره به نحو آشکاری از آلمان تأثیر پذیرفته است. رمانتیسم آلمان در عین حال که صبغۀ خاص خود را دارد، از منابع پیش از خود همچون روسو، پیش رمانتیسم انگلیس و نیز منابعی در گذشتههای دور مانند نوافلاطونیگری، آرای یاکوب بوهم و منابع دیگر الهام گرفته و بهره برده است.
در آلمان رمانتیسم بیش از انگلیس و فرانسه جنبش طبقه روشنفکر محسوب میشود؛ طبقهای که پیوندهای طبقاتی خود را از دست داده بود و از این رو مستعد بود تا ادبیاتی دور از واقعیت معمول و ملاحظات اجتماعی بیافریند.
رمانتیکهای آلمان، به طور کلی، به دو نسل متفاوت تقسیم میشوند:
۱. رمانتیکهای اولیه
۲. رمانتیکهای بزرگ.
«رمانتیکهای اولیه» و نسل بعدی یعنی «رمانتیکهای بزرگ» از بسیاری جهات باهم تفاوت دارند. به عنوان مثال رمانتیکهای اولیه بیشتر به مباحث نظری توجه داشتند و بیشترشان شاعر و نویسنده بودند. رمانتیکهای بزرگ از پیشوایان خود سرپیچی کردند و ازایدهآلیسم افراطی و ذهن گرایی بی حد و مرز رمانتیکهای اولیه دور شدند و به مسائل و موضوعات عملیتر و واقع بینانهتر بازگشتند.
نخستین گروه رمانتیکها در آلمان به همت برادران شلگل بنیان گذاشته شد. آنها در جستجوی عناصر رمانتیک و فرمهای تازه و صحنههای نو، به ادبیات ملل دیگر هم روی آوردند. چنانکه اوگوست ویلهلم آثار شکسپیر را ترجمه کرد و برادرش فریدریش در باب زبان سانسکریت به تحقیق پرداخت و رسالهای در این باب منتشر کرد.
اوگوست ویلهلم به عنوان سخنگو و مفسر رمانتیسم آلمانی شناخته میشود. یکی از مشهورترین نوشتههای نظری او قطعه ۱۱۶ مجله آتانئوم است. این قطعه بیانگر رازآلودگی و ذهن مداری شگفت رمانتیکهای آلمان است و هم نشان دهنده ابهام و غموضی در آرا و دیدگاه آنها وجود دارد.
به طور کل سه مرحله مهم در رمانتیسم آلمان عبارتند از:
۱. برادران شلگل و مجله آتانئوم
۲. روزنامه هایدلبرگ
۳. رمانتیسم دیرس
رمانتیسم در آمریکای لاتین
این جریان ادبی در آمریکای لاتین از سال ۱۸۳۰ تا ۱۸۸۰ ادامه یافت. این ادبیات نه تنها عکس العملی در برابر نئوکلاسیسم، بلکه مقابله با استعمار نیز شمرده میشود. موضوع اساسی این رمانتیسم عبارت است از زبان و فرهنگ سرخپوستی، وصف طبیعت آمریکایی در جنبههای مختلفش (پامپا، رودخانهها، جنگل آمازونی، کوهستانها) که به احساس تازهای درباره مدلهای اروپاییاش منتهی میشود. یعنی مطالعه تأثیر آب و خاک در انسان و مطالعه عادات و اخلاق.
رمانتیسم در اسپانیا
رمانتیسم اسپانیایی نوعی رمانتیسم پنهان است که از مشخصات آن، جوشش احساسات، آمیختگی انواع ادبی و بینظمی در سبک نگارش است. این نوع رمانتیسم در طول قرون، از قرون وسطی تا روزگار ما، ادامه داشته است. رمانتیسم اسپانیایی در واقع مرحله خاصی از یک حرکتاندیشه هاست که تمایلات آنها در نیمه اول قرن نوزدهم افکار نویسندگان و هنرمندان را تحت تأثیر قرار داد و رهبریشان کرده است که اخلاقیات تازهای را با وسائل تازه دنبال کنند.
رمانتیسم در لهستان
در لهستان نخستین بار کازیمیر برودزینسکی (casimir brodzinski ) در سال ۱۸۱۸ در رسالهای تقابل بین کلاسیسم و رمانتیسم را مطرح ساخت. شعر واقعی رمانتیک لهستان شعر دوره مهاجرت است. درد و اندوه حاصل از تقسیم میهن و قرار گرفتن آن زیر فرمان سه کشور خارجی و از طرفی دیگر ظهور افکار آزادی خواهانه و آرزوی شورش و عصیان به شعر این دوره روح و ارزش فوقالعاده بخشید. شعر در پرورش روح ملی تأثیر مهمی کرد، برای ملت ستمدیده به صورت وجدان بیداری درآمد و لحن آسمانی و الهام بخشی به خود گرفت. از مؤثرترین شاعران رمانتیک لهستان آدام میستکویچ را میتوان نام برد.
رمانتیسم در روسیه
الکساندر پوشکین اولین شاعر رمانتیست روسی محسوب میشود. او در سال ۱۸۲۱ خود را به عنوان یک شاعر رمانتیست مطرح ساخت. شاهزاده ویازمسکی (vyazmeski ) به نقد یکی از شعرهای پوشکین پرداخت و ظاهراً اولین کسی بود که تقابل بین شعر جدید رمانتیک و شعری که هنوز پایبند قواعد است را مطرح ساخت.
رمانتیسم در فرانسه
جنبش رمانتیسم فرانسه با نمایشنامه ارنانی(۱۸۳۰ ) ویکتور هوگو و نیز با مقدمهای که او بر کرامول ( ۱۸۲۷) نوشت، تحت همین نام پا گرفت.
رمانتیسم در فرانسه به سه دوره تقسیم میشود:
۱. مرحله اول آثار کسانی چون فرانسوا رنه دو شاتوبریان، بنژامن کنستان، سناکور و مادام دواستال را در بر دارد و از سالهای پایانی قرن هجدهم آغاز میشود و در حدود سال ۱۸۱۷ به پایان میرسد.
۲. مرحله دوم از حدود سال ۱۸۱۸ آغاز میشود و تا سالهای حدود ۱۸۳۰ را در بر میگیرد. در این مرحله رمانتیسم با مخاطبان وسیعتری ارتباط برقرار میکند و به عمق جامعه راه مییابد. از چهرههای برجسته این مرحله شاعران و نویسندگانی چون آلفرد دو وینی، آلفونس لامارتین، ویکتور هوگو و آلفرد دو موسه هستند.
۳. مرحله سوم از حدود سال ۱۸۳۰ آغاز میشود که مقارن است با قدرت گرفتن دوباره نظام سیاسی مشروطه به رهبری لویی فیلیپ. این سالها دوران انقلاب صنعتی فرانسه و مسائل مربوط به کارگران و فقر و نابه سامانی شهرها و مسائل اجتماعی دیگر است. در این شرایط هنر و ادبیات نیز به تدریج با مسائل اجتماعی درگیر میشود و نویسندگان و شاعران مرحله قبل که اکنون به کمال پختگی رسیدهاند، به مسائل اجتماعی بیشتر توجه میکنند.
رمانتیسم در ایران
رمانتیسم در دوره و زمانه طوفانیای ظهور کرد که تحولات مهم علمی و اجتماعی و سیاسی، فرا رسیدن نظام علمی جدید را خبر میداد. در این میان سه انقلاب به ویژه تأثیر شگرف بر اذهان عمومی باقی گذاشت: انقلاب آمریکا، انقلاب فرانسه و انقلاب صنعتی.
یکی از نقاط مشترک شکلگیری مکتب رمانتیسم در غرب و ایران را میتوان در اوضاع اجتماعی و سیاسی جامعه یافت. زیرا هر مکتب ادبی محصول تعامل تنشآمیز نیروهایی است که سرمنشأ آنها را باید در پس زمینه تاریخی و اوضاع اجتماعی زمانه ظهور آن مکتب جست وجو کرد. اگر مطابق آنچه عموماً در کتب تاریخ ادبیات ذکر شده، فاصله میان سالهای ۱۷۹۸ تا ۱۸۳۲ را دوره رمانتیک محسوب کنیم، آنگاه باید گفت رمانتیسم مولود دورهای بس متلاطم و انقلابی است که در طی آن، مبانی فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی عصر جدید شکل گرفت.
در ادبیات ایران واژۀ رمانتیک غالباً تداعیکننده ادبیات غنایی بوده است. در ادبیات غنایی نیز معمولاً شکل رمانس غالب بوده و منظور از آن ادبیاتی است که اساس آن بر غلبه احساس و تخیل و عاطفه است.
در یک نگاه کلی سیر رمانتیسم در ایران از طلیعه مشروطه تا دهۀ بیست را میتوان به سه دوره کوچکتر تقسیم کرد:
۱. دوره اول، عصر مشروطه، که از آغاز تا حدود سال ۱۳۰۰ را در برمی گیرد و شاخصتر از دیگر دوره هاست.
۲. دوره دوم، عصر رضاشاه، که از سال ۱۳۰۰ تا ۱۳۲۰ را شامل میشود.
۳. دوره سوم، دهه بیست و سی.
در یک نگاه کلی رمانتیسم ایرانی به دو دسته رمانتیسم فردی و رمانتیسم اجتماعی تقسیم میشود:
رمانتیسم فردی: غیر سیاسی، عاشقانه، عمدتاً از نوع عشق جسمانی و در مواردی اروتیک و بر کنار از دغدغههای اجتماعی و انقلابی است.
رمانتیسم اجتماعی: به فعالیتهای اجتماعی، مبارزه، سیاست، عشق به آزادی و انقلاب و اهداف انقلاب اصالت میدهد.
بی شک تقسیمبندی شعر رمانتیک ایران کار بسیار دشواری است، چرا که محدوده تخیل و عواطف شاعرانه لزوماً در یک چارچوب مشخص نمیگنجد و گریز پایی نشان میدهد اما با این حال میتوان چنین آرایشی را برای این جریان پیشنهاد کرد:
۱. رمانتسیم تغزلی
۲. رمانتیسم اجتماعی – انقلابی
۳. رمانتیسم فلسفی
۴. رمانتیسم شهودی
۵. رمانتیسم زبان گرا.
منابع و مآخذ
۱. آشنایی با مكتبهای ادبی، دکتر منصور ثروت.
۲. تاریخ نقد جدید، رنه ولک، ترجمۀ سعید ارباب شیرانی.
۳. در باب فلسفۀ رمانتیک زندگی، گئورگ لوکاچ، ترجمۀ مراد فرهادپور.
۴. رمانتیسم، لیلیان فورست، ترجمۀ دکتر مسعود جعفری.
۵. رمانتیسم ایرانی، دکتر بهزاد خواجات.
۶. رمانتیسم و بازتاب آن در اشعار حمید مصدق، دکتر علیرضا محمودی و مریم رخشانی پور.
۷. ریشههای تاریخی و اجتماعی رمانتیسم، دکتر حسین پاینده.
۸. سیر رمانتیسم در اروپا، دکتر مسعود جعفری.
۹. مكتبهای ادبی، دکتر سیروس شمیسا.
۱۰. مكتبهای ادبی، رضا سیدحسینی.
دیدگاهتان را بنویسید