تکرار
تکرار و ترفندهای بدیعی
ترفندهای بدیعی که از تکرار لفظ به وجود میآید همان صناعات لفظی است. به طور کلی تکرار بردو گونه است: تکرار طبیعی و تکرار موسیقایی.
الف) تکرار طبیعی
در تکرار طبیعی میان لفظ و معنا نوعی رابطه وجود دارد. تکرار طبیعی گونههای بسیار دارد که فقط به سه نوع آن اشاره میکنیم:
۱.تکرار نشان دهندۀ کثرت و تأکید
تکرار لفظ میتواند نشان دهندۀ طبیعی عواطف از قبیل تعدد یا کثرت یا شدت باشد. اهمیت و زیبایی این نوع تکرار در رابطۀ طبیعی میان لفظ و معنای آن است؛ زیرا هر چیز طبیعی مطلوبتر از تصنعی است و روح انسان با پدیدههای طبیعی احساس انس و صمیمیت بیشتری میکند، از طرفی شاعران بر آن نیستند که خبری بدهند بلکه بر آنند که آن را نشان بدهند و مسلم است که تکرارِ نشان دهندۀ کثرت و شدت، پدیدهها را به صورت طبیعی یعنی شاعرانهتر و رساتر و زیباتر نشان میدهد.
۲. شعر پژواکی
در شعر پژواکی آخرین هجا یا هجاهای یک مصرع در مصرع دیگر تکرار میشود، چندان که گویی پژواك هجاهای قبلی است. این تکرار برای پاسخ یا تفسیر است.
۳. رابطۀ طبیعی حروف و واژهها با مضمون شعر
گاه نغمۀ حروف و واژههایی آنکه همه تکراری باشند رابطۀ طبیعی با مضمون شعر دارند. موسیقی طبیعی حروف با معنای شعر مطابقت دارد و تأثیر شعر را در ذهن تشدید میکند.
ب) تکرار موسیقایی
به نظر میرسد عامل اصلی در موسیقی شعر تکرار است: تکرار تام یا ناقص. به همین دلیل تمام ترفندهای لفظی و حتی قافیه و وزن بر اساس تکرار وجود میآید اما عامل فرعی موسیقی شعر، نغمۀ حروف و تلقین آن هاست که ربطی به تکرار ندارد.
تکرار موسیقایی خود بر دو گونه است: تکرار آزاد و تکرار منظم.
تکرار آزاد: تکرار آزاد تابع نظمی نیست. با این همه زیباست و بسیاری از ترفندها بر پایۀ آن به وجود آمده است. مانند تکرار حرف (واج) انواع جناس، اشتقاق و غیره.
روش تکرار معمولاً در سطح کلام بررسی میشود. شامل تکرار واك، هجا، واژه، عبارت یا جمله یا مصراع میشود. تکرار در این سطوح میتواند به دو گونۀ ناقص و کامل اعمال شود و مجموعهای از صنایع را به وجود آورد که به برونۀ زبان مربوطند و اسباب ایجاد نظم به شمار میروند.
قافیه، سجع و جناس مقولاتی با ساخت آوایی به شمار میروند که مبنای آنها ساختی واژگانی است. این صنایع از سویی واژگانی یا تصریفی و از سوی دیگر آوایی و در سطح واژ – واجی قابل بررسیاند.
تکرار واژه گاهی به صورت افقی و در یک بیت صورت میگیرد و گاهی به صورت عمودی در چندین بیت تکرار میگردد. تکراربر حسب آن که در کجا اتفاق بیفتد دارای انواعی است.
گونههای تکرار واژه به صورت کامل در سطح بیت
تصدیر
تکرار واژه در بیت به شکلهای گوناگونی انجام میگیرد. تصدیر، یکی از این روشها بر دو نوع است:
الف) ردالعجز علی الصدر
ب) ردالصدر علی العجز
این صنعت هم در نثر و هم در نظم کاربرد دارد. از جمله صناعاتی است که به دلیل تکرار کلمات در آغاز و پایان ابیات باعث زیبایی و افزایش موسیقی کلام میشود. رکن اول یا کلمه اول از مصراع اول هر بیتی را صدر (یعنی اول و ابتدا) و رکن آخر یا کلمه آخر مصراع اول را عروض (به معنی کرانه و کنار) و رکن اول یا کلمه اول از مصراع دوم را ابتدا، و رکن آخر یا کلمه آخر مصراع دوم را ضرب و عجز و آنچه مابین آنها واقع شده باشد، حشو میگویند.
ردالصدر علی العجز
در اصطلاح بدیع، آن است صدر بیت اول در انتهای بیت تکرار شود و عجز یا ضرب شعر گردد.
ردالعجز علی الصدر
آن است که عجز بیت اول در صدر بیت دوم کاملاً یا با مختصر تغییری تکرار شود.
این ترفند فقط جنبۀ آرایش دارد و معمولاً با تکلّف همراه است. گاهی به طور طبیعی نیز میآید. زیبایی این ترفند در آن است که وقتی به واژۀ آخر بیت میرسیم در مییابیم که این همان واژۀ آغازین بیت است که تکرار شده است. دریافت این رابطه و به ویژه قرینهسازی آن خالی از لطف نیست.
تشابه الاطراف (تسبیغ)
بر دو نوع است:
یکم: شاعر یا نویسنده، به واژهای که در آخر مصراع یا جملۀ اوّل قرار گرفته است نگاه کرده مصرع دوم یا جملۀ بعدی را با همان کلمه آغاز کند.
دوم: شاعر قافیۀ هر بیتی را در ابتدای بیت بعدی تکرار نماید. ممکن است یکی از کلمات اواخر مصراع اول، در اوایل مصراع دوم و یکی از کلمات اواخر مصراع دوم در اوایل مصراع سوم و یکی از کلمات مصراع سوم در اوایل چهارم و قس علی هذا تکرار شود.
تشابه الاطراف اسم صنعتی در بدیع معنوی هم هست بدین معنی که در پایان کلام مطلبی بیاورند که با صدر کلام مناسب باشد چه به صورت آشکار و چه به وجه پنهان.
این صنعت در واقع نوعی تصدیر است جز اینکه در بعضی موارد کلمات در پایان مصراع و آغاز مصراع بعد تکرار میشوند اما تکرار کلمات در پایان بیت و آغاز بیت بعد و نیز در آخر یک قرینه و آغاز قرینه بعد کاملاً مشابه همان است که در المعجم ردالعجز الی الصدر آمده است.
تشابه الاطراف معمولاً جنبۀ آرایش دارد و بازی با الفاظ است. زیباییهای آن ناشی از تداعی و نظم خاص واژه هاست که بدیع است. کاربرد این ترفند اندك است و به تکلّف سروده میشود ولی گاه به ضرورت مضمون و به طور طبیعی میآید و توالی و وابستگی امور را به خوبی نشان میدهد.
طرد و عکس یا تبدیل و عکس
در طرد و عکس مصراعی را به دو پاره تقسیم کنند و آن دو پاره را در مصراع دیگر برعکس تکرار کنند. گاهی در تکرار پارهها مختصر تغییری است. ممکن است این تبدیل را در یک مصراع انجام دهند. یا یک پاره از مصراع اول را در مصراع دوم و یک پاره از مصراع دوم را در مصراع سوم… تکرار کنند و در این صورت همان تشابه الاطراف است. این ترفند جنبۀ تزیین و آرایش دارد.
عکس را دو نوع دانستهاند.
لفظی
آن است که در سخن، پارهای مقدّم شده سپس عکس گردد. زیبایی عکس لفظی، در قرینهسازی است: (الف + ب ب+ الف). طبیعی است که هر گونه نظم و تقارنی ایجاد شعف میکند به علاوه نامنتظره است و بدیع، به این صورت که بعد از پایان مصرع اول منتظر مصرع دوم و مطلبی دیگر هستیم امّا برخلاف انتظار درمی یابیم که همان مصرع اول است که جابه جا شده است. از طرفی در عکس لفظی ارصاد نیز هست. زیرا در مصرع دوم، پس از خواندن نیم مصرع اول، دومی را میتوانیم تشخیص دهیم. از طرفی تکرار مطلب با تأکیدی نیز همراه است. عکس لفظی جنبۀ تفنن دارد و به ندرت شاعران شعری و حتی بیتی در عکس لفظی سرودهاند و آنچه هم سروده شده با تکلف همراه است.
معنوی
آن است که گوینده معنایی از آنِ خود یا غیر را عکس کند.
تکریر
در لغت به معنی « واگردانیدن » است و در اصطلاح لفظی را پشت سرهم تکرار کنند. تکرار واژه دو نوع است نوع اول آنکه هر یک از دو لفظ مکرّر معنی دیگر داشته باشند و آن داخل تجنیسات است و دوم آنکه تکرار هر دو لفظ به یک معنی باشد. نوع اول را جناس مکرّر نامیدهاند. پس در تکریر باید لفظ مکرر، در همان معنی خودش باشد و پشت سر هم یا با فاصله نزدیک از هم تکرار شوند. در صورتی یک واژه به طور پراکنده در سطح بیت تکرار شود معمولاً یکی از صور تصدیری را پیدا میکند. این تکرار ممکن است زائد یا غیرزائد باشد که نوع زائد لفظ مکرر از انواع اطناب و نوع غیرزائد را تکریر نام نهادهاند.
التزام (لزوم ما لایلزم، اعنات، تضمین، تضییق و تشدید)
اعنات در لغت به معنی به زحمت انداختن (از ریشهی عَنَت) در کاری دشوار افکندن و رنج بر خود نهادن است.
اعنات بر سه نوع است:
۱. رعایت تکرار حرف یا حروفی بیش از نیاز قافیه یا سجع برای خوش آهنگتر ساختن کلام گرچه رعایت آنها الزامی نیست.
۲. تکرار یک یا چند واژه در همۀ ابیات یا مصرعهای یک شعر.
۳. روشهای دیگری که در آن شاعر ترفندهایی را در شعرش رعایت میکند.
در تقسیمبندی دیگر اعنات دو نوع است:
الف) التزام به ذکر
این التزام به دو گونه است:
۱. حرف یا حروفی که از نظر قافیه ضروری نیست التزام شود.
۲.کلمه یا کلماتی در تمام یا بیشتر ابیات ذکر گردد.
ب) التزام به حذف
مراد آن است که شخص خود را ملتزم کند کلمات «الف» دار و یا نقطه دار نیاورد.
تکرار واک یا واج آرایی یا هم حروفی و هم صدایی
تکرار واج در سطح بیت به دو شکل است: منظم و نامنظم. تکرار حرف در شعر فارسی معمولاً به صورت آزاد است. یعنی جای آن مشخص نیست، حال آنکه اگر جای آن مثلاً در آغاز واژههای یک مصرع یا بیت باشد نمود آن بیشتر و تأثیرش افزونتر است. یعنی در یک بیت ممکن است واج هایی که در مصراع اول تکرار میشوند در مصراع دوم به صورت منظم و در همان مکان عروضی تکرار شوند. تأثیر موسیقی آن برجستهتر است.
تکرار حرف اگرچه منظم نباشد در کلام عاطفی و زیبا آفرین، زیباست به شرط آنکه فاصله میان حروف به حدی باشد که ذهن تکرار را دریابد. تکرار نامنظم واجها ممکن است یا به صورت پراکنده باشد یا متوالی (یعنی واجی یا واج هایی در کلماتِ متوالی تکرار شود)
با سه روش واج آرایی در بیت ایجاد میشود:
الف: هم حرفی یا هم حروفی یا تکرار یک صامت با بسامد زیاد در جمله.
ب: هم صدایی یا تکرار مصوّت در کلمات.
تتابع اضافات تکرار متوالی مصوت کوتاه را به همراه دارد و در زبان فارسی(برخلاف عربی) مستحسن و مقبول است، و از همین قبیل است تکرار «واو» در تلفظ شعری ُ، مثلاً در تنسیق الصفات.
پ: گاهی هم حرفی و هم صدایی با هم در مصراع یا بیتی به کار میرود و ارزش موسیقیایی کلام به اوج میرسد.
اغراض و کارکردهای تکرار
اوج تکرار در سؤال و جواب است که مصراعهای اول به گونهای و اول مصراعهای دوم به گونۀ دیگر تکرار شده است و ردیف هم در آخر شعر به موسیقی تکرار افزوده است. به این صورت که گفتگوی شاعر یا نویسنده است با مخاطب هنری یا واقعی خویش که معمولاً در مصرع یا بیت اول سؤال به میان میآید و در مصرع یا بیت دوم جواب آن داده میشود. این صنعت از آنجا که زمینههای ذهنی مخاطب را برمی انگیزد و گونهای گفتگو ایجاد میکند و مخاطب را در جواب و لذت هنری سهیم میسازد، بسیار در چشم و دل شاعران ادب فارسی جای گرفته است.
منابع و مآخذ
۱. از زبان شناسی به ادبیات، دکتر کوروش صفوی.
۲. بدیع از دیدگاه زیبایی شناسی، دکتر تقی وحیدیان کامیار.
۳. نقد بدیع، دکتر محمد فشارکی.
۴. نگاهی تازه به بدیع، دکتر سیروس شمیسا.
دیدگاهتان را بنویسید