انواع ادبی
انواع ادبی
literary genres
انواع ادبی در ردیف نظامهایی از قبیل سبکشناسی و نقد ادبی، یکی از اقسام ادبی و یا به قول فرنگیها، از شعبهها و مباحث نظریۀ ادبیات (Theory literature) است و انواع ادبی (literary genres) طبقه بندی آثار ادبی است بر اساس نوع (genre) آثار ادبی.
این نوع، در ادبیات، در واقع فنونی است در سخنوری که به منزلۀ انواع، در علوم طبیعی است، وجود این انواع در آثار ادبی، چیزی است که به طور قطع در باب آن تردید نمیتوان کرد.
حوزۀ کارکرد این علم در ادبیات، مجزا نمودن آثار متفاوت ادبی است؛ در واقع کوششی است در راه تقسیمبندی موضوعات گوناگون ادبی با توجه به شکل ظاهری یا قالبهایی که موضوعات موردنظر با مشخصات و قوانین ویژه خود در آن قالبها آفریده و تألیف شده است، چنانکه هر یک از انواع شعر غنایی، تعلیمی و…. ساختمان و هندسۀ خود را داراست.
موضوع انواع ادبی
موضوع اصلی انواع ادبی، طبقهبندی کردن آثار ادبی از نظر ماده و صورت در گروههای محدود و مشخص است. در تاریخ ادبیات و گاهی سبک شناسی آثار ادبی را بر حسب ادوار تاریخی و یا زمان و مکان پیدایش آنها تقسیم میکنند اما در انواع ادبی، هدف اصلی طبقه بندی کردن برحسب ساختمان آثار ادبی و مختصات درونی و ساختاری آن هاست.
این تقسیمبندی از لحاظ نظری مبتنی بر شکل بیرونی (بحر وساختمان خاص) و نیز شکل درونی (نگرش، لحن، مقصود) و با تسامح موضوع (مخاطب) است.
نوع ادبی
نوع ادبی یک نهاد (Institution) است(نهاد، عبارت است از مجموعۀ هنجارها و نقشهایی که قانونیت و عدم قانونیت هر چیزی را در یک سازمان اجتماعی تعیین میکند) همچنان که کلیسا، دانشگاه و حکومت مانند یک نهاد وجود دارند، نه مانند یک حیوان یا حتی ساختمان، معبد، کتابخانه، یا عمارت پارلمان.
ازاین روست که هرگونه مطالعۀ انتقادی و ارزش یابانه که متمایز از مطالعۀ تاریخی باشد، به شکلی متضمن رجوع به این گونه ساختمان هاست، مثلاً داوری دربارۀ یک شعر، متضمن آن است که به کل تجربه و تصوری که از شعر داریم، رجوع کنیم؛ چه این تصورات و تجربیات توصیفی باشد و چه دستوری.
در انواع ادبی، این پرسش مطرح است که آیا هر اثر ادبی برای خود، وجود مستقلی دارد یا به گونهای به دیگر آثار ادبی مرتبط است؟ آیا میتوان میان گروههایی از آثار ادبی، شباهتهایی یافت؟ به عبارت دیگر، آیا ادبیات، مجموعهای از آثار پراکنده است یا برعکس، بر هر دسته از آثار ادبی، چه از نظر ماده و چه از نظر صورت، نظم و قانونی حکم فرماست؟
اگر بخواهیم به ادبیات از دیدگاه علمی بنگریم، ناچار باید آثار ادبی را طبقهبندی کرد و انواع مشابه آنها را در طبقههای ویژهای قرار داد؛ زیرا مهمترین ویژگی علم، این است که میتوان موضوع مربوط را طبقهبندی کرد. این مهم، در ادبیات به وسیله انواع ادبی صورت میگیرد. بدین ترتیب، انواع ادبی یکی از شعبههای بسیار مهم ادبیات است.
موضوع انواع، مسائل اساسی در تاریخ ادبیات و تاریخ نقد ادبی و روابط متقابل آنها را مطرح میکند. زیرا نوع ادبی صرفاً یک لغت نیست… انواع ادبی را میتوان احکامی نهادی دانست که هم نویسنده را مجبور میکند و هم به جبر نویسنده تن درمی دهد. زیرا مجموعهای است از خصایص فنی عام که هرکدام دارای مشخصات و قوانین ویژه خود هستند.
چگونگی شکل گیری انواع ادبی
نظریۀ انواع ادبی در غرب، از آرای افلاطون درباره شیوههای بازنمایی (محاکات) برگرفته شده، ولی پدیدآورندۀ اصلی نظریه انواع، ارسطو است. هم اوست که جداگانه از تراژدی، کمدی و حماسه، به عنوان انواع شعر سخن میگوید.
هوراس، شاعر رومی سده یکم پیش از میلاد نیز در فن شعر خود، بیشتر به درام پرداخته است. گفتنی است که در ردهبندیهای دوره باستان، نوع غنایی که بیان خویشتن شاعر است، جای ندارد؛ بنابراین طبقهبندی سنتی یعنی غنایی، حماسی و نمایشی، به دورۀ شکوفایی نبوغ یونان تعلق دارد.
در دورۀ رنسانس، با کشف دوباره فن شعر ارسطو، نظریه انواع ادبی را اساس نظام انتقادی قرار دارند و قواعدی مفصل درباره حماسه و نمایش از آن استنباط کردند. تا حدود سدۀ هجدهم میلادی، شاعران و منتقدان نئوکلاسیک، انواع برگرفته از ادبیات یونان و روم را محدود و تغییر ناپذیر فرض میکردند و قانونهای وابسته به هر نوع تا حدودی رعایت میشد، ولی در دورههای بعد، با ظهور نویسندگان و منتقدان جدید، تقسیم بندی انواع ادبی، تعریفها و ویژگیهای آنها بسیار دگرگون شد. انواع ادبی معاصر، ره آورد نظریههای ادیبان نوظهور است.
در ادبیات غرب از تلفیق تراژدی- کمدی به وجود آمده است که ارسطو در کتاب فن شعر از آن سخن نگفته بود؛ و یا در ادبیات ما مولانا از تلفیق غزل و مثنوی، قالب غزل- مثنوی را برساخته است که بدیعنویسان سنتی از آن سخن نگفتهاند و یا سعدی در قالب حماسی قصیده، به ادب تعلیمی (پند و اندرز) پرداخته است و از این رو در مختصات قصیده تغییراتی وارد کرده است.
شاهنامه از آنجا که به طرح داستانهای اساطیری و ملی قوم ایرانی پرداخته است، جنبۀ حماسی دارد و حماسه، شعر بلند روایی است. فردوسی برای طرح مطالبی مفصل حدود شصت هزار بیت ناچار بوده است قالب مثنوی را برگزیند. همچنین در سدههای نخستین ادب فارسی که تفوق با آثار حماسی بود قالب قصید رواج داشت و بعدها به عللی که مشروحاً در مباحث تاریخ ادبیات و سبکشناسی مذکور است، ادب غنایی که در غزل متجلی میشود جای حماسه و قصیده را گرفت.
سلسله مراتب نوع یا نظام نوعی در دورههای سبکی ما کم و بیش چنین است:
سبک خراسانی: قصیده، قطعه، مثنوی، رباعی، ترکیب و ترجیع بند، غزل.
سبک عراقی: غزل، مثنوی، رباعی، قصیده، قطعه، ترکیب و ترجیع بند.
سبک هندی: غزل، مثنوی، قصیده، قطعه.
سابقۀ انواع ادبی
سابقۀ کاربرد اصطلاح «انواع ادبی» در ادبیات مغرب زمین به شخصیت هایی چون هوراس (۵۶-۵۸م) شاعر رم باستان و آثار ارسطو (۳۸۴-۳۲۲) فیلسوف شهیر یونان، از جمله کتاب فن شعر او میرسد.
اصطلاح انواع ادبی ترجمۀ (literary Genres) در زبانهای فرنگی (فرنگ به معنای عام اروپا، نه فرانسه به طور خاص) گاهی به جای (Genres) (types) (kinds) و حتی (forms) هم گفته میشود. ژانر تلفظ فرانسوی است، اما در انگلیسی هم همین تلفظ مرسوم است؛ البته استعمال این واژه در انگلیسی از قرن بیستم پیشتر نمیرود و پیش از آن، از واژههای دیگر و معمولاً (kinds) استفاده میکردند.
دکتر شمیسا مهمترین ادوار توجه به بحث انواع ادبی را دو دوره میداند:
نخست دورۀ ظهور کلاسیسم (قرن هفده) در ادبیات غرب که دورۀ باز شناخت آثار قدمای یونان و روم بود (شبیه به دورۀ بازگشت در ادبیات ما).
دورۀ دوم، دورۀ معاصر است که فرمالیستهای روسی برای اولین بار با نگاهی ادبی به ادبیات نگریستند و با این تلقی که ادبیات علم است، خواستند که مبانی آن را بر مبنای مسائل زبانی توضیح دهند و از این راه وارد مقولۀ انواع ادبی هم شدند.
فرمالیستهای روسی انواع را خودمختار و دارای قوانین مخصوص به خود می دانستند، اما کسانی که تمایلات جامعهشناسانه دارند، شرایط اجتماعی و تاریخی را در به وجود آمدن انواع و تغییر شکل آنها، عامل اصلی میدانند و ظاهراً این نظریه عمومیت بیشتری دارد.
نکتۀ دوم در این باره، نحوۀ پیدایش و استقلال انواع است آیا انواع شعر و به طورکلی، ادبیات نیز مثل انواع موجودات، چنانکه هم اکنون هستند، به وجود آمدهاند و همانطور که پیروان مذهب ثباتی قائلاند، این انواع ثابت و ممتاز بوده، یا اینکه مطابق قول طرفداران «مذهب تطور» بعضی از بعضی دیگر نتیجه شدهاند؟ نکتة سوم، مسألۀ تقدم و تأخر انواع بر یکدیگر در پیدایش است؛ کدام نوع پیشتر از دیگر انواع بوده؟ آیا این تقدم و تأخر نزد همةانواع یکسان بوده؟ آنهم درحالیکه بعضی از اقوام – احتمالاً- برخی از انواع را نداشتهاند.
در برخی از کشورها مانند ایران پیش از اسلام، ادبیات غنایی و مذهبی پیش از انواع دیگر ظاهر شده است، چه قدیمیترین شعر پیش از اسلام ایران، گاتها یا گاهان (سرودهای دین اوستا) هستند که جنبۀ غنایی دارند؛ درحالیکه ادبیات واقعی در یونان باستان، با ایلیاد و ادیسه، یعنی با شعر حماسی آغاز میگردد و انواع دیگر، مانند ادبیات غنایی و نمایشی بعد از آن ظاهر میشوند.
اهمیت انواع ادبی
انواع ادبی یکی از شعبههای بسیار مهم ادبیات است که در سالیان اخیر که دید علمی بر همة شئون فکری بشر تأثیر نهاده، بیش از پیش مطمح نظر محققان ادبیات قرار گرفته است این اهمیت از آنجا ناشی گردیده که در برخورد منتقد با هر اثر ادبی – جدید یا کهن اغلب منتقدان دقت میکنند تا معلوم سازند که با چه «نوع» یا گونهای ادبیات سروکار دارند، شعر است (اگر شعر است، از چه نوع خاصی است؟)، نمایشنامه است یا رمان یا داستان کوتاه؟، این قدم اول- این سؤال که با چه چیزی سر و کار داریم؟ اهمیت بسیار دارد، زیرا هر نوع ادبی را باید با معیار خاصی محک زد.
شناخت انواع، به منزلۀ راهی است برای مطالعۀ یک اثر ادبی، آگاهی از ویژگیهای خاص هرنوع ادبی، به منتقد یا خواننده این پیش آگاهی را میدهد که با چه حوزۀ ادبیای سر و کار دارد و افق انتظارات خواننده را از اثر مشخص میکند. مجهز شدن به مجموعهای از انتظارات و قواعد و درنتیجه، تشخیص اینکه چه زمان آن انتظارات برآورده شده و چه وقت به مدد تخیل تغییر کردهاند، به ما قطعاً کمک میکند. شاید یکی از سودمندترین جنبههای درگیر شدن در نقد انواع، این باشد که تلاشهای ما، برای اینکه بفهمیم اثری چالش برانگیز، در کدام نوع جا میگیرد؛ سبب میشود که ادبیات را به طور کامل تر تجزیه کنیم.
با تقسیمبندی و دستهبندی آثار ادبی در نوعهای متفاوت و مشخص کردن ویژگیهای کلی هر نوع میتوان علل ضعف در رشد یافتن یکی از انواع را در دورهای خاص بررسی کرد. وقتی بدانیم حماسه چیست، یا شعر غنایی چیست و شرایط تاریخی و اجتماعی هرکدام چیست، به خوبی میتوانیم از علل ضعف یا انحطاط یا اوج و شکفتگی هر نوع در ادوار مختلف سخن بگوییم. نهایت سخن اینکه هر اثر ادبی، به منزلۀ یک نوع ادبی، ماهیت ادبیات را – که نباید از آن غافل شد- به شیوۀ خود بیان میکند.
تقسیمبندی انواع ادبی
امروزه با بحثهای فراوانی که دربارۀ انواع ادبی صورت گرفته، میتوان شعر را به چهار نوع اصلی تقسیمبندی کرد: ۱. شعر حماسی، ۲. شعر نمایشی، ۳. شعر غنایی، ۴. شعر تعلیمی.
هرکدام از این انواع، دارای شاخههایی است چنانکه شعر غنایی به غزل، هجو و مرثیه تقسیم میشود و باز هرکدام از این شاخهها شامل آثاری است که در جزئیات با یکدیگر تفاوت دارند.
۱. شعر حماسی
شعر حماسی داستان دلاوریها و افتخارات یک قوم و ملت در طول تاریخ گذشته آن هاست. به قول لامارتین، شعر ملل است به هنگام طفولیت ملل، آن گاه که تاریخ و اساطیر، خیال و حقیقت به هم آمیخته و شاعر، مورخ ملت است.
شاید معتبرترین تعریف دربارۀ شعر حماسی این باشد که شامل چهار خصیصۀ مهم حماسه است؛ بنابراین تعریف حماسه، شعری داستانی- روایی با زمینه قهرمانی و صبغۀ قومی و ملی که حوادث بیرون از عادت در آن جریان دارد.
۲. شعر نمایشی
از انواع اصلی شعر که ارسطو بدان اشاره کرده است، شعر نمایشی است. در این نوع، مقصود آن بوده است که حادثه و واقعهای که حادثه و واقعهای مؤثر و عبرتانگیز را به زبان شعر اما به کمک عمل و حرکت، تقلید و تصویر نمایند.
ارسطو، شعر نمایشی را به دو نوع تراژدی و کمدی تقسیم کرده است. او تراژدی را تقلید از کار و کردار شگرف میداند به گونهای که شفقت و هراس را برانگیزد و باعث تزکیه نفس انسان شود. همچنین کمدی را تقلیدی از اخلاق زشت میداند که موجب ریشخند و استهزا میشود.
اما در شعر فارسی، شعر نمایشی وجود نداشت اگرچه تعزیه را میتوان نوعی شعر نمایشی به حساب آورد که به خصوص در دورۀ صفویه و قاجاریه رونق میگیرد؛ اما این نوع شعر با آن اصولی که در شعر نمایشی یونان قدیم حاکم بوده است سازگاری ندارد.
۳. شعر غنایی
ارسطو شعر غنایی را به دلیل همراهی آن با موسیقی، نوع مستقلی نمیدانسته است. در تعریف شعر غنایی گفتهاند: شعر غنایی، سخن گفتن از احساسات شخصی است. در ادبیات فارسی، شعر غنایی حوزه وسیعی را به خود اختصاص داده است و در یک نگاه اجمالی، شعرهای عاشقانه، فلسفی، عرفانی، مذهبی، هجو، مدح و وصف طبیعت، همگی مصادیق شعر غنایی هستند.
۴. شعر تعلیمی
منتقدان ادبی از نوع دیگری یاد میکنند که مادۀ اصلی آن، علم و اخلاق است و به آن شعر تعلیمی میگویند. برخلاف انواع دیگر که هدف نخستین آنها لذت بخشیدن است، در این نوع هدف آموزش است و تعلیم. به طورکلی، دو نوع شعر تعلیمی در ادبیات ملل دیده میشود؛ نوعی که موضوعات آن خیر و نیکی است(حوزۀ اخلاق) و نوعی که موضوع آن حقیقت و زیبایی است (حوزۀ شعرهایی که مسألهای از علم یا ادب را میآموزند).
منابع و مآخذ
۱. آشنایی با نقد ادبی، دکتر عبدالحسین زرین کوب.
۲. انواع ادبی، دکتر سیروس شمیسا.
۳. انواع ادبی و آثار آن در زبان فارسی، دکتر حسین رزمجو.
۴. انواع ادبی و شعر فارسی، دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی.
۵. انواع شعر، دکتر منصور رستگار فسایی.
۶. تاریخ نقد جدید، رنه ولک، ترجمۀ سعید ارباب شیرانی.
دیدگاهتان را بنویسید