جستجو برای:
سبد خرید 0
  • کانال شعر
  • دوره‌ها
    • آموزش سرایش شعر
    • علم بلاغت
      • معانی
      • بدیع
      • بیان
    • علم عروض و قافیه
  • وبلاگ
    • علم بلاغت
      • علم بلاغت
      • معانی
        • علم معانی
        • جمله‌های خبری
        • جمله‌های انشایی
      • بیان
        • علم بیان
        • تشبیه
        • استعاره
        • مَجاز
        • کنایه
      • بدیع
        •  علم بدیع
        • بدیع لفظی
          • جناس
          • سجع
          • تکرار
        • بدیع معنوی
          • تشبیه
          • تناسب
          • ایهام
          • ترتیب کلام
    • علم عروض و قافیه
      • مفاهیم اولیۀ علم عروض
      • ارکان و اوزان عروضی
      • انواع  زحافات ارکان عروضی
      • انواع وزن شعر در زبان های گوناگون و شعر فارسی
      • مفاهیم، مبانی و تاریخچۀ قافیه در ادبیات جهان
      • انواع حروف، حرکات، عیوب و اختیارات شاعری در علم قافیه
    • سبک‌های شعر فارسی
      • سبک شناسی
        • سبک خراسانی
        • سبك بینابین
        • سبک عراقی
        • مکتب وقوع
        • سبک هندی
        • سبک بازگشت ادبی
    • دستور زبان فارسی
      • اسم
        • انواع اسم
      • فعل
        • فعل
        • اقسام فعل به اعتبار زمان
        • گذار و جهت فعل
        • وجه فعل
        • افعال معین و شبه معین
      • صفت
        • صفت
        • اقسام صفت از حيث معنا و مفهوم
    • انواع ادبی
      • انواع ادبی
        • ادبیات حماسی
          • مختصات آثار حماسی
        • ادبیات غنایی
        • ادبیات تعلیمی
      • قالب های شعر فارسی
        • قصیده
        • غزل
        • قطعه، رباعی و دوبیتی      
    • نقد و نظریه‌های ادبی معاصر
      • بینامتنیّت
      • نشانه شناسی
      • فرمالیسم روسی
      • ساختارگرایی
    • تاریخ ادبیات فارسی
      • رابطۀ ادبیات و تاریخ
      • تاریخ ادبیات ایران قبل از اسلام
      • تاریخ ادبیات ایران بعد از اسلام
    • مکتب‌های ادبی
      • مكتب ادبی كلاسيسم
      • مکتب ادبی رمانتیسم
        • چگونگی شکل گیری مکتب ادبی رمانتیسم
        • مکتب ادبی رمانتیسم
        • رمانتیسم در کشورهای مختلف
      • مکتب ادبی رئالیسم
        • مكتب ادبی رئالیسم
        • انواع رئالیسم
        • مؤلفه های آثار رئالیستی
      • مكتب ادبی سمبولیسم
  • دربارۀ ما
کانال شعر
  • کانال شعر
  • دوره‌ها
    • آموزش سرایش شعر
    • علم بلاغت
      • معانی
      • بدیع
      • بیان
    • علم عروض و قافیه
  • وبلاگ
    • علم بلاغت
      • علم بلاغت
      • معانی
        • علم معانی
        • جمله‌های خبری
        • جمله‌های انشایی
      • بیان
        • علم بیان
        • تشبیه
        • استعاره
        • مَجاز
        • کنایه
      • بدیع
        •  علم بدیع
        • بدیع لفظی
          • جناس
          • سجع
          • تکرار
        • بدیع معنوی
          • تشبیه
          • تناسب
          • ایهام
          • ترتیب کلام
    • علم عروض و قافیه
      • مفاهیم اولیۀ علم عروض
      • ارکان و اوزان عروضی
      • انواع  زحافات ارکان عروضی
      • انواع وزن شعر در زبان های گوناگون و شعر فارسی
      • مفاهیم، مبانی و تاریخچۀ قافیه در ادبیات جهان
      • انواع حروف، حرکات، عیوب و اختیارات شاعری در علم قافیه
    • سبک‌های شعر فارسی
      • سبک شناسی
        • سبک خراسانی
        • سبك بینابین
        • سبک عراقی
        • مکتب وقوع
        • سبک هندی
        • سبک بازگشت ادبی
    • دستور زبان فارسی
      • اسم
        • انواع اسم
      • فعل
        • فعل
        • اقسام فعل به اعتبار زمان
        • گذار و جهت فعل
        • وجه فعل
        • افعال معین و شبه معین
      • صفت
        • صفت
        • اقسام صفت از حيث معنا و مفهوم
    • انواع ادبی
      • انواع ادبی
        • ادبیات حماسی
          • مختصات آثار حماسی
        • ادبیات غنایی
        • ادبیات تعلیمی
      • قالب های شعر فارسی
        • قصیده
        • غزل
        • قطعه، رباعی و دوبیتی      
    • نقد و نظریه‌های ادبی معاصر
      • بینامتنیّت
      • نشانه شناسی
      • فرمالیسم روسی
      • ساختارگرایی
    • تاریخ ادبیات فارسی
      • رابطۀ ادبیات و تاریخ
      • تاریخ ادبیات ایران قبل از اسلام
      • تاریخ ادبیات ایران بعد از اسلام
    • مکتب‌های ادبی
      • مكتب ادبی كلاسيسم
      • مکتب ادبی رمانتیسم
        • چگونگی شکل گیری مکتب ادبی رمانتیسم
        • مکتب ادبی رمانتیسم
        • رمانتیسم در کشورهای مختلف
      • مکتب ادبی رئالیسم
        • مكتب ادبی رئالیسم
        • انواع رئالیسم
        • مؤلفه های آثار رئالیستی
      • مكتب ادبی سمبولیسم
  • دربارۀ ما

وبلاگ

کانال شعر > دستور زبان فارسی > فعل > اقسام فعل به اعتبار زمان

اقسام فعل به اعتبار زمان

26 مرداد 1403
ارسال شده توسط Admin
دستور زبان فارسی، فعل

اقسام فعل به اعتبار زمان 

زمان اصلی فعل، از سه بیشتر نیست: گذشته (ماضی)، حال (مضارع) و آینده (مستقبل)؛ اما فعل از حیث زمان به چهار دستۀ کلّی تقسیم می‌شود: ۱. ماضی ۲. مضارع ۳. مستقبل ۴. امر
فعل‌هایی که بر زمان گذشته دلالت دارند، ماضی نامیده می‌شوند: آمدم، رفته‌اند. فعل‌هایی که بر زمان حال یا آینده و گاهی بر گذشته یا هر سه زمان دلالت می‌کنند، مضارع هستند: می‌نویسم، شاید بیایند. فعل‌هایی که تنها بر زمان آینده دلالت دارند، مستقبل(آینده) می نامند: خواهم آمد. خواهیم نوشت. و فعل‌هایی که درخواست انجام گرفتن کار یا داشتن و پذیرفتن حالتی را در زمان حال یا آینده می‌رسانند، فعل امر نامیده می‌شوند: بنشین، ساکت باشید.
زمان در زبان فارسی دو گونه است: زمان تقویمی و زمان دستوری.
زمان تقویمی همان زمان اصلی است. یعنی گذر آنات و لحظه‌ها که درك می‌کنیم و به طور کلّی به گذشته، حال یا آینده تقسیم می‌شود، اما مراد از زمان دستوری، نامی است که فعل‌ها با آن نامیده شده‌اند. مانند «رفتم » که ماضی مطلق نامیده می‌شود.

فعل ماضی

الف.ماضی ساده (ماضی اخباری مطلق)

ماضی مطلق فعلی است که بر گذشته نزدیک به زمان حال یا بر گذشته دور از زمان حال دلالت دارد. ماضی مطلق از مادۀ ماضی با افزودن ضمایر متّصل فاعلی بر آخر آن ساخته می‌شود. سوم شخص ماضی مطلق با مادۀ فعل ماضی یکسان است و ضمیر متّصل فاعلی ندارد و می‌گویند ضمیر در آن مستتر یا پوشیده است و در ظاهر آن پدیدار نیست.
ماضی ساده انجام گرفتن کاری یا بودن حالتی را در زمان گذشته به طور مطلق و بی‌توجه به نزدیکی و دوری زمان و بی‌مفهوم استمرار، تکرار، التزام و جز آن می‌رساند.
این فعل در این مورد‌ها به کار می‌رود:
الف. در معنی اصلی آن، یعنی گذشتۀ مطلق و مبهم؛ بنابراین زمان آن دقیقاً معین نیست و ممکن است به زمان حال بسیار نزدیک باشد، و یا از آن بسیار دور باشد. دوری و نزدیکی زمان از قید‌های زمانی که با این ماضی می‌آیند، مشخص می‌شود.
ب. به جای مضارع اخباری مطلق؛ مانند: کمی صبر کن، الآن آمدم؛ یعنی الآن می‌آیم.
پ. مضارع التزامی مطلق؛ مثل: عجله نکن، شاید هم موفّق شدی؛ یعنی شاید هم موفّق بشوی.
ت. ماضی استمراری اعم از آنکه در وجه اخباری یا التزامی باشد، مانند: او سال‌ها مطالعه کرد.
ث. به معنی ماضی نقلی؛ نظیر: اکنون پنج سال شد که از اینجا رفته‌اند؛ یعنی پنج سال شده است.
ج. مضارع التزامی؛ همانند: اگر او رفت تو هم برو، یعنی اگر او برود.
این فعل از دید ساختار، ساده‌ترین گونۀ فعل‌های ماضی است که تنها از بن و شناسۀ فعل شکل می‌گیرد، در صورتی که فعل‌های ماضی دیگر، هر یک، جزء یا اجزای اضافی دیگر نیز دارند.

ب. ماضی استمراری (ماضی اخباری ناتمام یا ماضی ناقص یا ماضی در جریان)

ماضی استمراری بر فعلی که در گذشته پیاپی و مکرّر واقع شده است، دلالت می‌کند.
این فعل ساخت‌های مختلفی دارد که از کاربردی‌ترین آن می‌توان به ساخت زیر اشاره کرد:
ماضی استمراری: می‌+ فعل ساده
این ساخت بسیار مشهور است و امروزه به کار می‌رود و در سرتاسر کتاب‌ها و متون گذشته نیز بسیار دیده می‌شود.
ماضی استمراری در این مورد‌ها به کار می‌رود:
الف) برای معنی اصلی خود؛ یعنی عادت و استمرار و کار ناتمام یا کار در جریان در گذشته.
مانند: دیشب ساعت هشت مطالعه می‌کردم (کار ناتمام).
ب) برای گذشتۀ مبهم و طولانی؛ مانند: او سال‌ها زحمت می‌کشید.
پ) مضارع التزامی مطلق؛ مانند: کاش حالا می‌رفت؛ یعنی حالا برود.
ت) برای کار در جریان؛ مانند: دیشب درس می‌خواند.
ث) مضارع التزامی استمراری؛ کاش حالا می‌نوشت؛ یعنی کاش حالا در حال نوشتن بود.
ج) آیندۀ التزامی؛ مثل: کاش فردا می‌رفت، یعنی کاش فردا برود.
چ) ماضی التزامی، و آن هنگامی است که با «اگر» یا «کاش» و مانند آن‌ها بیاید و به معنی‌هایی که مشاهده شد، نیامده باشد. نظیر: دیروز می‌رفت، یعنی کاش دیروز رفته باشد.

پ. ماضی نقلی (مضارع اخباری کامل)

این فعل که در دستور‌ها به ماضی نقلی مشهور است از ساخت صفت مفعولی فعل اصلی با افزودن فعل‌های معین «ام، ‌ای، است، ‌ایم، ‌اید، ‌اند» ساخته می‌شود.
ماضی نقلی در این معنی‌ها به کار می‌رود:
الف)معنی اصلی آن؛ یعنی مضارع کامل، و این در صورتی است که فعل در معنی ثبوت و استمرار باشد و کار از گذشته تا حال ادامه داشته باشد. مانند: مصطفی‌ ایستاده است.
ب) گاهی ممکن است فعل در گذشته انجام شده باشد، اما اثر آن تا زمان حال باقی مانده باشد. نظیر «من غزل‌های سعدی را خوانده‌ام» یعنی در گذشته خوانده‌ام و اثرش تا حالا هم پابرجاست.
پ) آیندۀ اخباری کامل؛ در این حال، فعل پیش از زمان معین در آینده آغاز می‌شود و در آن زمان پایان می‌یابد.
 مانند: «من فردا این موقع به شیراز رسیده‌ام» که فعل از پیش از «فردا این موقع » شروع می‌شود و تا آن زمان به پایان می‌رسد.
ت) گذشتۀ دور: « سعدی قرن‌ها پیش درگذشته است».
ث) استمرار: « یک روز است که باران باریده است ».
ج) ماضی بعید: «نمی دانستند او کجا رفته است».
چ) ماضی التزامی: « شاید به مدرسه رفته است». (یعنی رفته باشد).

ت) ماضی نقلی مستمر(مضارع اخباری نیمه کامل)

این فعل، استمرار وقوع کار یا حالتی را در زمان گذشته نقل می‌کند. این فعل همان گونه که از اسم و تعریف و ساختار و پیامش برمی آید، جمع ماضی نقلی و ماضی استمراری است
این فعل بر این معنی‌ها دلالت می‌کند:
الف) بر معنی اصلی آن؛ در این صورت بر استمرار و کمال و همچنین بر ابهام دلالت دارد. مانند: «الآن او را دیده‌اند که به خانۀ برادرش می‌رفته است ».
ب) ماضی اخباری، مانند: «او پیش ابن سینا درس می‌خوانده است».
پ) مضارع نیمه کامل التزامی، مثل: « شاید الآن به مدرسه می‌رفته».
ت) مضارع نیمه کامل التزامی، «شاید او اشتباه می‌کرده است».
ماضی‌های نقلی و نقلی استمراری به صورت کوتاه هم درمی آیند؛ به این معنی که فعل معین، به خصوص «است» آن‌ها بدون قرینه حذف می‌گردد، به ویژه در محاوره..

ث. ماضی بعید (ماضی اخباری کامل)

ماضی بعید فعلی است که بر گذشتۀ دور دلالت می‌کند. برای ساختن ماضی بعید نخست بر مادۀ فعل ماضی مورد نظر باید پسوند «ه» افزود و از آن صفت مشتق ساخت، آن گاه زمان ماضی مطلق از مصدر«بودن» را که در اینجا نقش فعل معین دارد، بر پی آن آورد مانند: دیده بودم، دیده بودی و…
ماضی بعید در این موارد به کار می‌رود:
الف) برای معنی اصلی خود، در این صورت بر کاری که معمولاً به طور کامل صورت گرفته است و زمانش بر ماضی دیگری مقدم باشد، دلالت می‌کند؛ به گفتۀ دیگر بر امری دلالت می‌نماید که در زمان معینی از گذشته کاملاً انجام شده باشد.
ب) مضارع التزامی کامل، مانند: کاش حالا رفته بود؛ یعنی کاش حالا رفته باشد.
پ) ماضی التزامی کامل، مثل: کاش دیشب رفته بود.
در فعل «بودن » و «داشتن» به جای ماضی بعید، ماضی مطلق یا نقلی به کار می‌رود. مانند: او وقتی خانه را خریده بود، پول داشته است؛ یعنی پول داشته بود.

ج. ماضی ابعد (ماضی نقلی پیشین)

این فعل از صفت مفعولی (صفت گذشته) فعل اصلی و ماضی نقلی فعل «بودن» به وجود می‌آید؛ مانند: « رفته بوده است» صورت کوتاه آن نیز در محاوره دیده می‌شود؛ مثل: «رفته بوده».

چ. ماضی ابعد مستمر(ماضی دورتر استمراری)

این فعل از«می» و صفت مفعولی و ماضی نقلی فعل بودن به وجود می‌آید و بر استمرار و زمان دورتر دلالت می‌کند. می‌توان گفت: ماضی ابعد مستمر، فعلی است که ادامۀ انجام کاری را در زمان گذشتۀ دور یا دورتر می‌رساند و آن بایستی با افزودن پیش جز ء‌های استمراری (می، همی) بر سر، و یا یای استمرار به آخر ساخت ماضی ابعد ساخته شود؛ مانند: می‌رفته بوده‌ام، می‌رفته بوده‌ای و … و یا رفته بوده‌امی، رفته بوده‌ایی، رفته بوده استی و…  

ح. ماضی التزامی (مضارع التزامی کامل) 

ماضی التزامی فعلی است که از صفت مفعولی فعل اصلی به اضافۀ مضارع سادۀ «باشیدن» ساخته می‌شود: خوانده باشم، خوانده باشی و… و آن، انجام کاری یا بودن حالتی را در زمان گذشته یا شک و شرط و آرزو و لزوم و امثال آن می‌رساند.
این فعل در موارد زیر به کار می‌رود:
الف) برای معنی اصلی خود؛ مثل: کاش حالا رفته باشد.
ب) ماضی التزامی نقلی، یعنی ماضی‌ای که با زمان حال رابطه دارد، مانند: شاید هوشنگ به اصفهان رفته باشد.
پ) ماضی التزامی کامل: کاش دیشب این موقع رسیده باشد.
ت) مضارع التزامی: از فعل «داشتن» ماضی التزامی (داشته باشد) به جای مضارع التزامی (بدارد و دارد) می‌آید. مانند: شاید او کار داشته باشد، یعنی کار بدارد یا کار دارد.

خ. ماضی مستمر(ملموس)

ماضی مستمر که آن را ماضی ملموس، ماضی ناتمام، ماضی ناقص و یا ماضی در جریان نیز نامیده‌اند، همان ماضی استمراری است که ماضی سادۀ «داشتن» بر سر آن اضافه می‌شود. مانند: داشتم می‌خواندم، داشتی می‌خواندی و… که وقوع فعل را در شرف اتّفاق افتادن یا در حال استمرار –که با وقوع فعل دیگری هم زمان است- می‌رساند.
موارد استعمال ماضی ملموس
الف) در معنی اصلی خود؛ مانند: من دیشب ساعت ده داشتم نامه می‌نوشتم.
ب) مضارع التزامی در جریان؛ مانند: کاش الآن داشتی تفریح می‌کردی.

د. ماضی نقلی مستمر ملموس

این فعل از ساخت ماضی نقلی فعل معین « داشتن» به اضافۀ ماضی نقلی مستمر فعل اصلی ساخته می‌شود که مفهوم ماضی نقلی و ماضی ملموس (ادامه-نادیدگی) را با هم دارد: داشته‌ام می‌رفته‌ام و… این فعل، کار را در شرف وقوع و یا در حال استمرار به طریق نقلی بیان می‌کند و امروزه در زبان گفتار هست؛ اما هنوز وارد زبان نوشتار نشده است.

فعل مضارع

الف. مضارع ساده

مضارع، فعلی است که بر انجام گرفتن کاری یا بودن حالتی در زمان حال یا آینده و به ندرت در گذشته یا در هر سه زمان دلالت می‌کند. چون مضارع اخباری و مضارع التزامی هردو در آثار کهن بدون همراهی پیش واژك‌های «ب»، «می»، «همی» نیز می‌آمده‌اند؛ این گونه کاربرد‌ها را به سبب سادگی ساختارشان، مضارع ساده نامیده‌اند. پس مضارع ساده، نوع مستقلّی از اقسام چندگانۀ مضارع نیست؛ بلکه یکی از انواع مضارع اخباری و یا مضارع التزامی از حیث ساختار است که بی‌همراهی پیش واژك‌های «می» و… می‌آید.

ب. مضارع اخباری (مضارع اخباری مطلق)

مضارع اخباری فعلی است که امروزه از بن مضارع فعل با پیش واژك «می» در اول، و‌شناسه در آخر پدید می‌آید: می‌نویسم، می‌نویسی و … که وقوع کاری یا بودن حالتی را در زمان حال یا آینده و به ندرت در گذشته و یا هر سه زمان به طور قطع و یقین می‌رساند.
موارد کاربرد این فعل به شرح زیر است:
الف) آینده، مانند « او فردا به اصفهان می‌رود».
ب) ابهام و اطلاق که معنی اصلی آن است؛ او اهل تحقیق است.
پ) استمرار؛ مانند: « هوشنگ تحصیل می‌کند».
ت) مضارع استمراری ناتمام و در جریان، مانند: « خورشید می‌درخشد » یعنی در حال درخشیدن است.
ث) از اقسام مضارع استمراری، مضارع در جریان است که به معنی « درحال » می‌آید، مانند: « او حالا درس می‌خواند» یعنی: او حالا در حال درس خواندن است.
ج) استمرار از گذشته تا حال؛ نظیر: او از دیروز تا الآن درس می‌خواند.
چ) به معنی ماضی نقلی؛ مانند: « پنج سال است که اینجا می‌نشینیم » یعنی پنج سال شده است که اینجا نشسته‌ایم.
ح) عادت و استمرار؛ مانند: فریدون هر روز به مدرسه می‌رود.
خ) امر تأکیدی؛ مثل: الآن به بازار می‌روی و کتاب می‌خری. یعنی: برو و بخر.
د) شرط؛ مانند: اگر می‌آیی، نیایم.

پ. مضارع اخباری در جریان

این فعل از کلمات « مشغول» یا «سرگرم» به همراه مصدر یا اسم مصدر فعل اصلی و ماضی مطلق فعل«بودن» به وجود می‌آید، مانند: من مشغول نوشتنم، تو مشغول نوشتنی و… این گونه فعل‌ها بیشتر در محاوره به کار ‌می‌روند.

ت. مضارع التزامی

مضارع التزامی فعلی است که از پیشوند صرفی «ب» به اضافۀ مادۀ مضارع و ضمیر‌های متّصل فاعلی (شناسه) پدید می‌آید. مانند: بروم، بروی و…
این فعل در این موارد کاربرد دارد:
الف) در معنی اصلی خود؛ مانند: کاش هوشنگ به سفر برود.
ب) آیندۀ التزامی؛ مثل: کاش بعد‌ها برود.
پ) استمرار؛ مانند: می‌خواست برود.
ت) امر؛ مانند: به خانه بروی‌ها.
ث) بیان وقوع فعل همراه با شک و تردید: شاید امروز سعید به خانۀ ما بیاید.
ج) در شرط: اگر تو بیایی، من هم می‌آیم.
چ) در جزای شرط

منابع و مآخذ

۱. دستور زبان فارسی، دکتر حسن احمدی گیوی.
۲. دستور مفصل امروز، دکتر خسرو فرشیدورد.
۳. فعل، دکتر حسن احمدی گیوی.
۴. فعل و گروه فعلی و تحول آن در زبان فارسی، دکتر خسرو فرشیدورد.
۵. دستور زبان فارسی، دکتر خلیل خطیب رهبر.

برچسب ها: Persian grammerverbدستور زبان فارسیفعل
قبلی فعل
بعدی گذار و جهت فعل

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

جستجو برای:
دسته‌ها
  • ادبیات حماسی
  • انواع ادبی
  • بدیع
  • بدیع لفظی
  • بدیع معنوی
  • بیان
  • تاریخ ادبیات ایران بعد از اسلام
  • تاریخ ادبیات ایران قبل از اسلام
  • تاریخ ادبیات فارسی
  • دستور زبان فارسی
  • سبک‌های شعر فارسی
  • صفت
  • علم بلاغت
  • علم عروض و قافیه
  • غزل
  • فعل
  • قالب های شعر فارسی
  • معانی
  • مکتب ادبی رمانتیسم
  • مکتب‌های ادبی
  • نقد و نظریه‌های ادبی معاصر
برچسب‌ها
Adjective basics and history of rhyme in world literature faults and powers of a poet in the science of rhyme figures of speech form History of Persian literature Indian style Intertextuality literary genres Literary restoration style Literary school of realism Literary schools Literary theory Persian grammer Prosody and rhyme Rhetoric Science Romanticism literary schooll Science Semantics Stylistics The science of expression Types of weight of poetry verb اسم انواع ادبی انواع حروف، حرکات، عیوب و اختیارات شاعری در علم قافیه انواع وزن شعر بینامتنیّت تاریخ ادبیات فارسی دستور زبان فارسی زحافات عروضی سبک بازگشت ادبی سبک شناسی سبک هندي صفت عروض و قافیه علم بدیع علم بلاغت علم بیان علم معانی فعل قالب شعر فارسی مكتب ادبی رئالیسم مكتب های ادبی مکتب ادبی رمانتیسم نظریۀ ادبی
نوشته‌های تازه
  • مؤلفه های آثار رئالیستی
  • انواع رئالیسم
  • مكتب ادبی رئالیسم
  • مكتب ادبی سمبولیسم
  • رمانتیسم در کشورهای مختلف
دسته بندی دوره ها
دوره های من
دسته بندی دوره ها
دوره های من
برای مشاهده خریدهای خود باید وارد حساب کاربری خود شوید
Facebook Twitter Youtube Instagram Whatsapp