صفت
صفت
صفت كلمهای است غیر از اسم، وابسته به اسم كه خصوصیتی به اسم نسبت میدهد و مفهوم آن را مقید میكند.
ملاكهای تشخیص صفت از اسم
الف- ملاكهای صرفی
۱. اسم را میتوان با افزودن پسوندهای تصریفی «-ها» «-ان» جمع بست، مانند: مردان، دختران، درختان، شیرها. پسوندهای جمع علامت اسماند، اما در دو حالت به صفت هم افزوده میشوند: یكی هنگامی كه صفت در نتیجۀ تغییر مقوله به اسم تبدیل شده باشد، مانند بزرگان؛ دیگر هنگامی كه صفت همچنان صفت است، اما موصوف آن حذف شده است، كه در این صورت هم مبهم است و به سهولت میتوان تشخیص داد موصوف آن حذف شده است. مثل: « بزرگان چنین میگویند» یا «قرمزها را بردار»
۲. به اسم میتوان یای وحدت و یای نكره افزود. این «یاء» پسوندی است تصریفی كه نشان میدهد اسم مورد نظر یكی است و در نزد گوینده ناشناخته است، مانند «مردی» در جملۀ «مردی را دیدم».
۳. به صفتهای مدرج میتوان پسوندهای تصریفی «-تر» «-ترین» را افزود: بزرگ، بزرگتر، بزرگترین. البته باید توجه داشت كه همۀ صفات مدرج نیستند مثل: كشته، مرده.
۴. برخی ضمیمهها صفت سازند و وجودشان در كلمه نشانۀ صفت بودن آن است، مانند پسوندهای زیر:
آ: كوشا، دانا/مند: ثروتمند، خردمند/ ور: دانشور، شعله ور
ناك: خطرناك، ترسناك / نده: فریبنده، زاینده /ی: هنری، ایرانی
انه: مردانه، هنرمندانه/ گین: غمگین، شرمگین
برخی پیشوندها هم صفت میسازند، مانند «نا» در ناامید، ناکام.
۵. پسوند «ی» صفت را تبدیل به اسم میكند مثل تبدیل خوب به خوبی و اسم را تبدیل به صفت میكند. مثل تبدیل خورشید به خورشیدی.
ب- ملاكهای نحوی
۱. پیش از صفتهای مدرج میتوان قید شدت افزا آورد، مانند: «خیلی چاق»، «بسیار باهوش».
۲. تفاوت دیگر اسم و صفت را میتوان با مقایسۀ تركیبهای وصفی و اضافی شناخت. فرق این دو تركیب نحوی این است كه در تركیب وصفی، صفت میتواند در بافت مناسب جانشین موصوف شود و معنای آن را برساند حال آنكه در تركیبهای اضافی چنین امكانی نیست زیرا مضاف و مضاف الیه ماهیتهای جداگانه دارند. مثال: تركیب وصفی: «شیشۀ شفاف» كه در بافتی مناسب میتوان گفت «من آن شفافها را میخواهم».
۳. در تركیب اضافی «شیشۀ پنجره» كه به هیچ وجه نمیتوان گفت «من آن پنجرهها را میخواهم» و منظورمان «شیشههای پنجره» باشد.
۴. برخی اسمها با صفتهای زیادی همنشینی دارند، اما امكان همنشینی آنها با اسمهای دیگر اندك است. مثل واژۀ انسان كه با تعداد زیادی صفت همنشین میشود و یك گروه اسمی تشكیل میدهد، مانند: انسان شجاع، انسان جدید، انسان رحیم، انسان ظاهربین، انسان عاقل و…. اما همین اسم با تعداد كمی از اسمها تشكیل گروه اسمی میدهد. اگر كلمهای كه میخواهیم تشخیص دهیم اسم است یا صفت با چنین اسمی همنشین شود، طبیعتاً میتوان نتیجه گرفت كه صفت است.
۵. «را»ی مفعولی نمیگیرد مثلاً نمیتوان گفت: « خوب را انجام دادی»
پ ‐ ملاكهای معنایی
تنها ملاك معنایی موجود در تشخیص اسم از صفت این است كه صفت بدون وجود اسم موجودیت ندارد؛ مثلاً درتركیب وصفی «لولۀ باریك» لوله در جهان خارج موجودیت دارد اما برای باریك مصداقی مستقل از لوله نمیتوان در نظر گرفت. حال آنكه مضاف و مضافالیه هر كدام در جهان مصداق مستقلی دارند. مثلاً در «لولۀ بخاری» هم لوله و هم بخاری در جهان خارج از ذهن وجود دارند.
صفت بیانی
صفت بیانی یا صفت اصلی آن است كه ویژگی هائی از قبیل چگونگی، حالت، مقدار، زمان، مكان، شمار و وضع موصوف را بیان کند.
صفت بیانی را از لحاظ معنی به پنج نوع زیر میتوان تقسیم کرد:
۱. مكان؛ مانند: «دور»، «نزدیک»، «پس»، «عقب» و…
۲. زمان؛ مانند: «پیش»، «پس»، «جلو»، «نزدیک» و..
۳. مقدار؛ مانند: «کم»، «بسیار»، «فراوان» و…
۴. چگونگی و حالت؛ مانند: «خندان»، «خوب»، «بد»، «عاقلانه» و…
۵. صفتها و قیدهای حصری، كه شامل كلماتی میشود كه بر انحصار دلالت میكنند و سبب قصر موصوف یا فعل یا جمله میشوند. از جمله: فقط، تنها، یگانه و…
در زبان فارسی صفات دارای سه درجه (عادی، تفضیلی، عالی) هستند.
صفت بیانی از لحاظ مقایسۀ موصوف آن با امری دیگر، اقسامی دارد كه عبارتند از:
۱. مطلق
آن است كه موصوفش با چیزی مقایسه نمیشود و از لحاظ معنی خالی از نشانههای تفضیلی و عالی و برابری است مانند: كتاب زیبا، مرد هوشمند.
۲. برابر
آن است كه مرتبۀ موصوف و آنچه با آن مقایسه میشود، برابر باشد؛ مانند: «یوسف به اندازۀ احمد مهربان است» که «یوسف» موصوف و «مهربان» صفت برابر و مرتبۀ یوسف با احمد كه از متعلقات «مهربان» است، یكسان است. رابطۀ برابری بین موصوف و امری دیگر به وسیلۀ كلمات و گروههایی كه بر برابری دلالت میكنند، برقرار میشود و اینها عبارتند از: به اندازۀ، به قدر، به شكل، همانقدر، همان اندازه، چنان.
۳. تفضیلی
آن است كه موصوفش تنها از یك امر برتر یا كمتر باشد و نشانۀ آن پسوند «تر» است. : «فریدون بهتر از فرهاد است» و «هوشنگ كوچكتر از خسرو است».
۴. عالی
آن است كه موصوفش با طبقهای از افراد یا امور مقایسه گردد و بر آنها بیشی یا كمی داشته باشد. بنابراین نوعی صفت تفضیلی است و نشانۀ آن پسوند «ترین» است که از «تر» و «ین» نسبت ساخته شده است. مثال: «فرهاد بهترین دانشجوست» یا « فرهاد بهترین دانشجویان است».
منابع و مآخذ
۱. اسم و صفت مركب در زبان فارسی، دکتر علاء الدین طباطبایی.
۲. مبانی علمی دستور زبان فارسی، احمد شفائی.
۳. دستور زبان فارسی، دکتر حسن انوری و دکتر حسن احمدی گیوی.
۴. دستور زبان فارسی از دیدگاه ردهشناسی، شهرزاد ماهوتیان.
۵. دستور مفصل امروز، دکتر خسرو فرشیدورد.
دیدگاهتان را بنویسید