تشبیه

تشبیه «Simile »چیست؟ ارکان و انواع آن بر اساس طرفین، وجه شبه و ادات تشبیه
تشبیه مصدر باب تفعیل در معنی شبیه کردن، مانند کردن چیزی به چیز دیگر و در اصطلاح، تشبیه ادعای همانندی میان دو یا چند چیز است و هر قدر زاویۀ بین مشبه و مشبه به بیشتر باشد، تشبیه همان قدر زیباتر و هنری تر است زیرا این نشان می دهد که هنرمند نسبت به ارتباطات موجود میان عناصر طبیعت و اشیا حسّاس تر بوده و حقایق نهفته را دقیق تر درک می کند. تشبيه نشان دهندۀ قدرت تخيل شاعر در پيدا كردن پيوند ميان اشياء و كشف روابط تازه در بين پديده ها و امور مختلف است. اگر دستگاه بلاغی شعر را شامل همۀ تصاوير و تزئينات بديعی و بيانی بدانيم، تشبيه مهمترين عنصر سازندۀ اين دستگاه است كه صورت های ديگۀ خيال، چون استعاره، تشخيص و حتی رمز و كنايه هم از آن ناشی می شود. به عبارت ديگر، هستۀ مركزی اغلب خيال های شاعرانه تشبيه است.
تشبیه ۴ رکن دارد که عبارتند از: مشبّه، مشبّهبه، ادات تشبیه و وجه شبه
«مشبّه» در تشبیه آن بخشی است که شبیه شده، مثلاً ما صورت را از نظر زیبایی به گل تشبیه می کنیم . صورت شبیه شده به گل، پس صورت شبیه شده است. پس صورت می شود مشبه. «مشبّه به» در تشبیه آن بخشی است که به آن شبیه شده است، مثلاً در تشبیه صورت به گل، صورت به گل تشبیه شده است، پس گل می شود مشبّه به، یعنی چیزی که صورت به آن شبیه شده است. وجه شبه همان علّت شباهتی است که در مشبّه و مشبّه به وجود دارد. مثلاً در تشبیه صورت به گل، همان زیبایی که هم در صورت وجود دارد و هم در گل، وجه شبه است. ادات تشبیه حروف، قیود، پسوندها و کلمات خاصی هستند که از آن ها مشابهت و همسانی حاصل می شود یا یکی از ارکان جملۀ تشبیهی قرار می گیرند، مانند کلمات: چون، چو، مانند، به سان و امثال آن.
انواع تشبیه به اعتبار حسی و عقلی بودن طرفین
منظور از حسی بودن یا محسوس بودن آن است که طرفین تشبیه با یکی از حس های پنج گانه (شنوایی، بویایی، چشایی، بینایی و بساوایی) قابل دریافت باشد و مراد از عقلی آن است که وجود آن با یکی از حواس پنج گانه درک نشود و ذهنی باشد.
۱. هر دو طرف تشبیه حسیاند.
حسین منزوی: «همتی ای دوست که این دانه ز خود سر بکشد/ ای همه خورشید تو و خاک تو، باران همه تو».
مشبه: حسی، معشوق
مشبّه به: حسی، خورشید، خاک، باران
۲. مشبّه حسی و مشبّهبه عقلی است.
فروغ فرخزاد: «معشوق من/ با آن تن برهنۀ بیشرم/ بر ساق های نیرومندش/ چون مرگ ایستاد ».
مشبه: حسی، معشوق
مشبه به:عقلی، مرگ
۳. مشبّه عقلی و مشبّهبه حسی است.
فاضل نظری: «جهان زیباست اما مثل مردابی که با مهتاب/جهان رنگ تماشا از تماشای تو می گیرد».
مشبه: عقلی، جهان
مشبه به: حسی، مرداب
۴. هر دو سوی تشبیه عقلیاند.
احمد شاملو: «شما که عشقِ تان زندگیست/شما که خشمِ تان مرگ است،/شما که تاباندهاید در یأسِ آسمانها امیدِ ستارگان را».
مشبه: عقلی، عشق، خشم مشبه به: زندگی، مرگ
تشبيه خيالی و وهمی
تشبيهی است كه مشبه به آن چیزی خيالی و وهمی يا غيرواقعی، غيرمحسوس و انتزاعی است مثل تشبيه چيزی به بيشۀ الماس، سرو ياقوتين، رايتِ بلورين، خنگی كه يالش آتش است، سمِ غول، آه ديو و …
نیما یوشیج:« وز ره دندانتان/ همچون شعاعِ خنجرِ عفريت/ برقِ خنده های باطل مي جهد بيرون».
احمد شاملو: «از غريوِ ديوِ توفان ام هراس/ وز خروشِ تُندرم اندوه نيست».
انواع تشبیه از لحاظ ساختار دو رکن اصلی
تشبیه مفرد
آن است که ارکان اصلی تشبیه یک کلمه باشد بدون اینکه وابسته یا مقیّد به قیدی باشد و آن بر دو قسم است:
۱. تشبیه مفرد غیرمقید
آن است که مشبّه و مشبّهٌ به یک کلمه بیشتر (مقید و مرکب) نباشد.
سهراب: «اجاق شقایق مرا گرم کرد».
مشبّه:شقایق
مشبّهٌ به: اجاق، هر دومفرد غیرمقید هستند.
۲. تشبیه مفرد مقید
آن است که مشبّه یا مشبّهٌ به و یا هر دو مقید به قید وصف، اضافه، حال و… باشند.
مهدی اخوان ثالث: «منم من، ميهمان هر شبت، لولی وشِ مغموم / منم من، سنگ تيپاخوردۀ رنجور/ منم، دشنامِ پستِ آفرينش، نغمۀ ناجور/ نه از رومم، نه از زنگم، همان بی رنگِ بی رنگم/ بيا بگشای در، بگشای، دلتنگم».
مشبه: شاعر«مفرد»
مشبه به : لولی وشِ مغموم، سنگ تیپاخورده، دشنام پست آفرینش «مفردِ مقيد به قید وصف»
حسین منزوی: «چه گوشوارهای از بوسههای من خوشتر/که دانه دانه نشیند به لالۀ گوشت».
مشبه: بوسه های من «مفرد مقید به قید اضافه»
مشبه به: گوشواره «مفرد»
تشبیه مرکب
به مشبه یا مشبه به ای می گویند که از ترکیب چند صورت ذهنی درست شده باشد و به تعبیر دیگر، هیأتی را که در ذهن از چند صورت ذهنی منتزع شده باشد مرکب گویند.
مهدی اخوان ثالث: «خموش و مهربان با من / به كردارِ پرستاري سيه پوشيده پيشاپيش، دل بركنده از بيمار/ نشسته در كنارم، اشك بارد، شب».
مشبه مفرد، مشبه به مرکب
سهراب سپهری: «سایه هایی از دور، مثل تنهایی آب، مثل آواز خدا پیداست».
مشبه مفرد مقید، مشبه به مرکب
فاضل نظری: «بی تو هر لحظه مرا بیمِ فروریختن است / مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست».
مشبه و مشبه به هر دو مرکب
احمد شاملو: «ما به حقيقتِ ساعت ها/ شهادت نداده ايم/ جز به گونۀ اين رنج ها/ كه از عشق های رنگينِ آدميان/ به نصيب برده ايم/ چونان خاطره ای هر يك/ در ميان نهاده/ از نيش خنجری/ با درختی».
مشبه و مشبه به هر دو مرکب
نيما یوشیج: «بنشست گوشه جسته به جايی كه بود مرد/ رويش زِ خشم خون و در انديشه گاه زرد/ پاييز صولتی دمساز با بهار».
مشبه مرکب، مشبه به مفرد
تشبيه به اعتبار وجه شبه
وجه شبه، شباهتِ بينِ مشبه و مشبه به است. وجه شبه همواره موردی ادعايی است و شاعر مدعی شباهت بين دو پديده يا دو چيز می شود اما مورد ادعا به نحوی است كه جنبۀ اقناعی دارد، يعنی بعد از ادعای او ما قبول می كنيم كه چنين شباهتی وجود دارد. وجه شبه رابطه ای است كه شاعر به كشفِ آن نايل گرديده است و اهميتِ اين كشف كمتر از يافتنِ يك قانون علمی نيست از اين روست كه تشبيه را تذكار و يادآوری همانندی بين دو چيز مختلف از يك جهت يا جهاتِ گوناگون و يا تشبيه را اخبار از وجه شبه دانسته اند.
۱. تشبیه مجمل و مفصل
۲. تشبیه قریب و بعید
تشبیه مجمل
تشبیهی است که وجه شبه در آن حذف شود و این زمانی است که پیوند میان مشبّه و مشبّه به آشکار باشد.
حسین منزوی: «لبت صریح ترین آیۀ شکوفایی است/ و چشم هایت شعر سیاه گویایی است».
سهراب سپهری: «صدای تو/ سبزینۀ آن گیاهی عجیبی است که/در انتهای صمیمیت حزن می روید».
تشبیه مفصل
تشبیهی است که وجه شبه در آن ذکر شود. معمولاً زمانی که سخنور احساس کند ممکن است مخاطب وجه شبه را به درستی درنیابد یا اگر مشبّهٌ به عقلی باشد و تشخیص پیوند شباهت دشوار باشد آن را ذکر می کند.
فاضل نظری: «همچو عکس رخِ مهتاب که افتاده در آب/ در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست».
احمد شاملو: «كه قلبت / چون پروانه ای/ ظريف و كوچك و عاشق است/ ای معشوقی كه سرشار از زنانگی هستی/ و به جنسيت خويش غرّه ای/ به خاطرِ عشق ات ».
تشبیه قریب
تشبيه قريب، تشبيهی است كه انتقال از مشبه به مشبه به بدونِ دقتِ نظر و به آسانی صورت گيرد به عبارتِ ديگر درك وجه شبه يا ربط بين مشبه و مشبه به بسيار آسان باشد. بسياري از تشبيهات كليشه ای و تكراری از اين نوعند.
فاضل نظری: «به نسیمی همۀ راه به هم می ریزد/ کی دلِ سنگ تو را آه به هم می ریزد».
تشبیه دل به سنگ
فروغ فرخزاد: «آتش عشق به چشمت یکدم/ جلوه ای کرد و سرابی گردید».
تشبیه عشق به آتش
تشبیه بعید
تشبيه بعيد، تشبيهی است كه انتقال از مشبه به مشبه به آسان نباشد مگر بعد از تفكر و تأمل زياد؛ مي توان گفت تشبيهات بعيد در مقابلِ تشبيهاتِ قريب (تكراری و كليشه ای) حاصلِ ذهنِ خلاّقِ شاعران و بيانگرِ نوآوری آنان است.
حسین منزوی: «هنگام وصل ماست به باغِ بزرگِ شب/ وقتی که سیب نقره ای ماه می رسد».
تشبیه ماه به سیب نقره ای
نيما یوشیج: «مانده از شب های دورادور/ بر مسيرِ خامشِ جنگل/ سنگچينی از اُجاقی خُرد/ اندرو خاكستر سردی/ همچنان كاندر غبار اندودۀ انديشۀ من ملال انگيز/ طرحِ تصويری در آن هر چيز/ داستانی حاصلش دردی ».
تشبیه انديشۀ غبار اندودۀ شاعر به سنگچينی از اُجاقی خرد.
تشبيه به اعتبار ادات تشبيه
ادات تشبيه، كلمه يا كلماتی است كه در مفهومِ آن ابلاغِ شباهت و همانندی باشد. علمای بلاغت تشبيه را از نظرِ بودن و نبودنِ اداتِ تشبيه در آن به دو دسته تقسيم كرده اند كه عبارتند از:
۱. تشبیه موكّد
۲. تشبیه مرسل
تشبيه موكّد
تشبيهی است كه ادات آن حذف شده باشد. این نوع تشبیه نسبت به تشبیه مرسل هنری تر است چون ذهن خواننده را به جست و جو و کشف تشبیه وادار می کند.
حسین منزوی: «تو عاشقانه ترین فصلی از کتابِ منی/ غنای ساده و معصوم شعر نابِ منی».
احمد شاملو: «با چشمانِ تو مرا به الماسِ ستاره ها نيازی نيست/ با آسمان/ بگو ».
تشبيه مرسل
تشبيهی است كه ادات آن ذكر شده باشد. در اين نوع تشبيه، شاعر با آوردنِ اداتِ تشبيه در واقع بخشی از فعاليت ذهنی در جهت كشفِ رابطۀ بين مشبه و مشبه به را خود به انجام رسانده است و خواننده با ديدنِ اداتِ تشبيه بلافاصله به وجود تشبيه پی می برد.
حسین منزوی: «و یا چون ماجراي قصه ها، یک شب که تاریک است/ تو را از بسترت در جامۀ خوابِ تو بربایم».
اخوان ثالث: «بر سرش نقّال/ بسته با زيباترين هنجار/ به سپيدی چون پرِّ قو، ململين دستار/ بسته چونان روستاييانِ خراسانی».
تشبيه بليغ
تشبیهی است که وجه شبه و ادات در آن حذف شده باشد (هم مجمل باشد و هم مؤکّد) که رساترین و زیباترین شکل تشبیه است. از طرفی این نوع تشبیه را به دو صورت دسته بندی می کنند و در دو گروه بلیغ اضافی و بلیغ غیر اضافی اشاره کرده اند.
تشبیه بلیغ اضافی
در اغلب موارد تشبیه بلیغ به صورت اضافی استعمال می شود و معمولاً به صورت تركيب اضافی مشبهٌ به به مشبه می آید . در دستور زبان فارسی به آن « اضافۀ تشبیهی» می گویند.
فاضل نظری: «موج عذاب يا شب گرداب؟! هيچ يك/ دريا دلش گرفت و تلاطم شروع شد».
فروغ فرخزاد: «آیا شما که صورتتان را/ در سایۀ نقابِ غمانگیز زندگی/ مخفی نمودهاید/گاهی به این حقیقت یأسآور/ اندیشه میکنید/ که زندههای امروزی/ چیزی بجز تفالۀ یک زنده نیستند؟».
«نقاب غم انگیزِ زندگی» تشبیه بلیغ اضافی است.
تشبیه بلیغ غیر اضافی
گاهی اوقات ادات و وجه شباهت حذف می شوند بدون اینکه جای مشبه و مشبه به عوض شود که به آن تشبیه بلیغ غیر اضافی می گوییم.
حسین منزوی: «عشق، رازی است که خورشید به بارانش گفت/ نیز رمزی که شقایق به گلستانش گفت».
حسین منزوی: «دل به چه خوش می کند پس از تو دگر صحرا ؟/ چشم تو ته ماندۀ شراب غزالان است».
انواع تشبیه به اعتبار تعدد طرفين
علمای بلاغت تشبيه را به اعتبار تعددِ مشبه و مشبه به و نظم و ترتيب آنها به چهار نوع تقسيم كرده اند كه عبارتند از: تشبيه ملفوف، تشبيه مفروق، تشبيه تسويه و تشبيه جمع.
تشبيه ملفوف
تشبيه ملفوف، آن است كه در قسمت اولِ كلام چند مشبه (حداقل دو تا) ذكر شود و در قسمت دوم كلام در مقابلِ هر مشبه، به همان ترتيب و به همان تعداد مشبه به آورده شود؛ در واقع اين گونه تشبيه، مبتنی بر صنعتِ بديعی لف و نشر است:
فاضل نظری: «من و تو آتش و اشکیم در دل یک شمع/ به سرنوشت تو وابسته است تقدیرم».
نيما یوشیج: «دشت در دشت و كوه از برِ كوه / اين از آن و آن از اين بمانده ستوه/ اين چو ابری نهاده دست به عرش/ و آن چو دودی به پای ابری فرش».
تشبيه مفروق
تشبيه مفروق، آن است كه چندين مشبه و مشبه به در كلام ذكر شود و هر مشبه با مشبه به خود همراه باشد:
فاضل نظری: «تو قرصِ ماهی و من برکه ای که می خشکد/ خود این خلاصۀ غم های روزگارِ من است».
احمد شاملو: «من باهارم تو زمين/ من زمينم تو درخت/ من درختم توباهار/ نازِ انگشتای بارونِ تو باغم مي كُنه/ ميونِ جنگلا تاقم می كنه».
تشبيه تسويه
تشبيه تسويه، آن است كه مشبه آن متعدد و مشبه به آن يكی باشد، يعنی برای چند مشبه يك مشبه به بياورند:
فاضل نظری: «من و توایم دو پژمرده گل میان کتاب/ من و توایم دو دلبسته از قدیم به هم».
اخوان ثالث: «شمعِ ادب و مهر و محبت، شده خاموش، تيغِ شرف و حق و حقيقت زده زنگار».
تشبيه جمع
اين تشبيه عكسِ تشبيه تسويه است يعنی تشبيهی است كه مشبه آن يكی و مشبه به آن متعدد باشد؛ به عبارت ديگر براي يك مشبه، چند مشبه به ذكر می شود.
حسین منزوی: «آغوش مهربانت از هر جواب خوش تر/ چون پرسم از پناهی پشتی و تکیه گاهی».
احمد شاملو: «تو مثِ مخملِ ابری /مثِ بوي علفی/ مثِ اون ململ مه نازكی».
منابع و مآخذ
۱. آرایههای ادبی (قالبهای شعر، بیان و بدیع)، دکتر روح الله هادی.
۲. بلاغت فارسی(معانی و بیان)، دکتر احمد گلی.
۳. بیان، دکتر سیروس شمیسا.
۴. تشبیه (تطور، تحلیل، نقد)، دکتر احمد رضایی جمکرانی.
۵..سفر در مه، دکتر تقی پورنامداریان.
۶. مجموعه اشعار: «حسین منزوی، فاضل نظری، نیما یوشیج، احمد شاملو، مهدی اخوان ثالث، فروغ فرخزاد، سهراب سپهری».
دیدگاهتان را بنویسید