انواع رئالیسم

انواع رئالیسم
رئالیسم نخستین
رئالیسم روسیه را به سه دوره و سه شاخه تقسیم کردهاند، رئالیسم نخستین، رئالیسم انتقادى و رئالیسم سوسیالیستى. یکى از پربارترین دوران ادبى روسیه را میتوان بین سالهای ۱۸۴۰ تا ۱۸۸۰ دانست که بسیاری از شاهکارهاى ادبى این کشور در آن شکل گرفت. رئالیسم نخستین در روسیه با داستان کوتاه «شنل» اثر گوگول آغاز شد.
پس از گوگول، گونچارف با خلق رمان « ابلوموف » توانست بهترین تیپ روس را بیافریند. در این دوره شاهد درخشش نویسندگان زیادى هستیم که در رأس آنها میتوان به کسانى چون لیف تولستوى و فئودور داستایوسکى اشاره کرد. تولستوى در حقیقت بزرگترین نمایندۀ رئالیسم نخستین روسیه است که سعى داشت زندگى روستاییان را با تمامى جنبههای آن به تصویر بکشد. داستایوسکى نیز با استعداد سرشارى که در تحلیل حالات روانى داشت، نمایندۀ بدبینی و یأس در این دوره است که بازتاب جنبههای تلخ و دردناك زندگی را در آثار او میتوان جستجو کرد.
از دیگر ویژگیهای این نوع رئالیسم، بیان مسائل اخلاقى براى انتقاد از اخلاقیات بود. این نوع رئالیسم سعى دارد قهرمان را تا حد آرمانى آن بالا ببرد. این ادبیات دردآلود توأم با بدبینى، سرانجام با حضور ماکسیم گورکی با روش جدیدترى که همان رئالیسم انتقادى است، وارد عرصه شد.
رئالیسم انتقادی
اصطلاح رئالیسم انتقادى را براى اولین بار گئورك لوکاچ پیشنهاد کرد. رئالیسم انتقادى در حقیقت تعبیرى از واقعیت معاصر است که مانند واقعیت فلوبر خنثى نیست، بلکه اشباع از باورى اخلاقى است. که با هدف اصلاح اوضاع موجود به انتقاد از جامعه میپردازد. این انتقاد به شیوه هاى خاصى، از جمله بیان تضادهاى موجود در جامعه و خلق شخصیت هایى که از محیط و عصر خویش جلوترند و براى تغییر شرایط و رسیدن به وضع اجتماعى تازه با شرایط موجود در نبردند، صورت میگیرد.
رئالیسم انتقادى سعى دارد با استفاده از تحلیل روانى شخصیتها به بیان این مسائل بپردازد؛ این امر باعث وارد کردن شیوۀ تک گویى درونى به عرصۀ ادبیات داستانى شده است.
رئالیسم انتقادى پس از این دوره و تحلیل اوضاع جامعه با آثار تولستوى قدم در مرحلۀ جدیدى گذاشت. واقع گرایى تولستوى تلاشى بود براى پژوهش در سرنوشت جامعه.
از نویسندگان برجستۀ این شاخه از رئالیسم، میتوان به کسانى چون تاکرى، چخوف، تورگنیف، توماسمان، همینگوى و… اشاره کرد.
این شاخه از رئالیسم به مسیر خود ادامه میدهد تا قرن بیستم که رئالیست هاى منتقد به شیوۀ اغراقآمیزی از آن براى بیان تضادهاى جامعه دست مییابند.
رئالیسم سوسیالیستى
رئالیسم انتقادى از نظر شیوۀ پژوهش در واقعیت به پیدایش رئالیسم سوسیالیستى کمک چشم گیرى کرد. به گونهای که برخى از ویژگیهای رئالیسم انتقادى در رئالیسم سوسیالیستى نیز به چشم میخورد. روسیه به عنوان زادگاه رئالیسم سوسیالیستى قرنها شاهد حکومتهای استبدادیای بوده است که منجر به تجمع نیروهاى انقلابى در مردم آن کشور شد و زمینه را براى حضور شیوهای جدید در رئالیسم فراهم کرد. آثار گورکى سرآغاز پیدایش این مرحله در ادبیات به شمار میآید.
رئالیسم سوسیالیستی در سال ۱۹۳۴ از طرف کمیتۀ مرکزى حزب کمونیست آموزۀ رسمى سندیکاى هنرمندان و نویسندگان شد و خلق هر اثر هنرى میبایست در جهت اهداف آن حزب صورت میگرفت. رئالیسم سوسیالیستى کاملاً سیاسى است و براى رسیدن به شرایط هرچه مطلوبتر و جامعۀ دور از تضاد طبقاتى میکوشد تا ثابت کند که انسان در دنیاى معاصر میتواند بر موانع ترقى از جمله استثمار چیره شود و به رفاه برسد. گورکى، آراگون، الوار و… از جمله نویسندگان این شاخۀ رئالیسماند.
در این شاخۀ رئالیسم به دلیل اهمیت مردم گرایی و حزب گرایى فردیت چندان معنایی ندارد و شخصیتها به طوری تیپیک نمودار میشوند و هرکدام بار رسالت گروهى را به دوش میکشند. این شخصیتها اصولاً شخصیتهای پویایى هستند که با وضعیت موجود در نبردند و در طى داستان نه تنها از لحاظ فکرى و معنوى غنیتر میشوند، بلکه به سوى آگاهى اجتماعی گام برمی دارند. این قهرمانان کلافى از عواطف بیمارگونه، عقدهها، نژندیهای گوناگون، شهوات و ترسها و… نیستند، بلکه شخصیت را قبل از هر چیزى یک پدیدۀ فردی میداند که عوامل و تأثیرات اجتماعی بسیار متنوعى به شکلگیریاش کمک کردهاند.
رئالیسم سوسیالیستى، مفهوم شخصیت را به گونه ای از رئالیسم انتقادى به ارث برده است. اکثر این شخصیتها را کارگران و افراد مختص به این طبقه تشکیل میدهند از این رو نویسندۀ رئالیستى باید بینش خود را به طور کامل به جهان بینی طبقۀ کارگر در جریان مبارزه و پیروزیاش وفق دهد.
از دیگر ویژگیهای این نوع رئالیسم پرداختن به تاریخ گرایی آگاهانه به عنوان آوردگاه نیروهاى پویاى اجتماعى است. اهمیت کار، ترسیم علل تحقیر و تنزل انسان و بیان تضادهاى اجتماعى و… از دیگر ویژگیهای رئالیسم سوسیالیستی است.
رئالیسم بورژوا
بورژوازی به عنوان یکى از شاخههای رئالیسم به جریان رئالیستیای اطلاق میشود که در نیمۀ دوم قرن نوزدهم در ادبیات آلمان رواج داشت. پس از شکست انقلاب ۱۸۴۸، بورژوازى آلمان به وضع سیاسی و اجتماعى موجود گردن نهاد. این رفتار در وضع ادبى آن روزگار نیز مؤثر افتاد. به گونهای که اکتفا کردن به وضع موجود به عنوان یکى از ویژگیهای آثار رئالیسم بورژوا ساخته شد. از دیگر ویژگیهای این نوع رئالیسم توجه به فردیت انسان جدا افتاده از جامعه و ستایش فردگرایى بود. که بعدها از سوى پوشکین مورد انتقاد قرار گرفت. این شاخه از رئالیسم، تدام و برترى را در ترقى سرمایه داری میداند و تلاشى براى مطالعۀ زندگى در جریان تحولاتش نمیکند.
تجلیل از خشونت و توحش یکى دیگر از ویژگیهای رئالیسم بورژوا است.
از برجستهترین نویسندگان این مکتب میتوان به گوستاو فرایتاك اشاره کرد که رئالیسم بورژوا با مشخصات کامل خود در آثار او نمود پیدا میکند.
رئالیسم جادویی
این شاخه از رئالیسم را با توجه به ویژگیهای منحصر به فردى که دارد، میتوان متمایز از دیگر شاخههای رئالیسم دانست. رئالیسم جادویى به عنوان یک اصطلاح براى اولین بار در سال ۱۹۲۵ توسط هنرشناس آلمانى، فرانس رو مطرح شد. به این مکتب عنوان سبک مارکزى و رئالیسم سحرآمیز نیز دادهاند.
نخستین کوششها احتمالاً توسط کسانى چون جورج سایدو، رماننویس استرالیایی صورت گرفت. او آثارى منتشر ساخت که ماهیتى نیمه سورئالیستی داشتند و سپس دیدگاههای خود را در مورد رئالیسم جادویى در سال ۱۹۵۲ منتشر کرد.
این شاخه از رئالیسم توسط مارکز در آمریکاى لاتین پیریزی شد و بعدها در آثار کسانى چون میگل آنخل آستوریاس، بورخس و… نمود یافت. رئالیسم جادویى نه تنها در کشورهاى آمریکاى لاتین، بلکه در کشورهاى دیگر نظیر آلمان، ترکیه و… طرفداران خاص خود را یافت، اما هنوز مراحل ابتدایى خود را طى میکند.
رئالیسم جادویى همان طور که از اسمش پیداست، دو جهان واقعى و غیرواقعى را درهم میآمیزد، به گونهای که نه به طور کامل، به قلمرو خیال و وهم متعلق است و نه در قلمرو واقعیت جاى میگیرد؛ بلکه خصوصیتى مستقل از آن دو دارد.
داستانهای حوزۀ رئالیسم جادویى با کشمکشى فردى یا جمعى آغاز میشوند که این کشمکش بر محور رئالیسم جادویى صورت میگیرد و با اتمام کشمکش داستان پایان مییابد. اما باید این نکته را در نظر داشت که این پدیدۀ جادویى در عین عجیب و غریب بودنش وجود فیزیکى دارد و براى همگان قابل رؤیت است. ویژگى مذکور و نظم و ترتیبى که در آثار رئالیسم جادویى دیده میشود، منجر به تفاوت آن با آثار سورئال شده است.
نویسندگان آثار رئالیسم جادویى، اسطورهها و باورهای قومى و بومى را با واقعیتهای زندگى روزمره میآمیزند و در فضایى جادویى آن را به تصویر میکشند. وجود رؤیاها، افسانهها، باورهاى شگفتانگیز توجیه ناپذیر، قصۀ پریان و… در پیرنگى پیچیده و با استفاده از توصیفات اکسپرسیونیستى و سورئالیستى نیز از دیگر ویژگیهای آثار حوزۀ رئالیسم جادویى است.
رئالیسم روان شناختی
رئالیسم روان شناختی به عنوان شاخهای جدید در ادبیات، ذهن و درون فرد را میکاود تا ریشۀ عوام عینى را در عمق شخصیت بیابد. داستایوسکى با استعداد سرشار و قدرت عظیمى که در تحلیل حالات روانی دارد از سرآمدان این شاخۀ رئالیستى به شمار میآید. در واقع میتوان گفت رئالیسم روان شناختی به معنی وفادارى به حقیقت با تشریح کارکرد درونى ذهن، تحلیل اندیشه و احساس، نمایش سرشت شخصیت و منش اوست… مرحلۀ غایى رئالیسم روان شناختی به کارگیرى شیوۀ جریان سیال ذهن است.
این شیوه اصولاً براى ایجاد حس همدلى و ریشهیابی معضلات و مفاسد اجتماعى از سطح جریان عادى رویدادها فراتر رفته و شالودۀ تناقضات روانى شخصیتها را بررسى میکند. از نویسندگانى که به روانشناسی در حوزۀ رئالیسم توجه نشان دادهاند، باید از داستایوسکى، جوزف کنراد، ویلئام فاکنر، هنرى جیمز، ویرجینیا ولف و مارسل پروست یاد کرد.
رئالیسم سمبولیستى
رئالیسم سمبولیستى یا نمادین به عنوان یکى دیگر از شاخههای رئالیسم اصولاً در دورانى ظهور مییابد که جوّ لازم براى اظهارنظرها و انتقادها به طوری آشکار فراهم نیست و نویسندگان براى بیان عقاید خود از نماد بهره میگیرند. در این گونه آثار نمادها جزء طبیعى واقعیتها هستند و با آنها درآمیختهاند، اما در عین حال معناى دیگرى غیر از معناى ظاهرى داستان به آنها میبخشند و مفهوم داستان را تقویت میکنند.
در این گونه آثار ممکن است نامها، مکانها، اعمال و… همه نمادین باشند. اما گاهى این نمادپردازى بر عنصر رئالیستى غالب میشود و موجب میگردد که نویسنده از هدف اصلى خود بازماند. از جمله نمادگرایان افراطى میتوان به کسانى چون ایوانوف، مترلینگ و… اشاره کرد.
منابع و مآخذ
۱. ادبیات داستانی(قصه، رمانس، داستان کوتاه، رمان)، میمنت میرصادقی.
۲. تاریخ رئالیسم. بوریس ساچکوف، ترجمۀ محمدتقی فرامرزی.
۳. رئالیسم، دیمیان گرانت، ترجمۀ حسن افشار.
۴. فرهنگ توصیفی ادبیات و نقد، جی. ای کادن. ترجمۀ کاظم فیروزمند.
۵. مکتبهای ادبی، رضا سیدحسینی.
۶. نگاهی به تاریخ ادبیات جهان (تاریخ رئالیسم)، ماکس رافائل، ترجمۀ محمدتقی فرامرزی.
دیدگاهتان را بنویسید