مفاهیم اولیۀ علم عروض
مفاهیم اولیۀ علم عروض
عروض یکی از دانشهای ادبی است که موضوع آن بحث در وزن یا آهنگ شعر است و میزان یا محک شعر و سخن منظوم است. شاعران متناسب با اندیشه و شرایط زندگی خود، تمایل به استفاده از وزنهای خاصی دارند و اوزانی را که با حال و هوای روحی و عاطفی آنها مناسب باشند را برای بیان مفاهیم ذهنی خود به کار میبرند.
تاریخچۀ علم عروض
در اینکه منشأ عروض فارسی اوزان شعری قبل از اسلام است یا دستگاه عروض عربی، بین ادیبان و پژوهشگران اختلاف نظر وجود دارد. هرچند این علم در اصل از دستگاه عروضی شعر عربی اقتباسشده است؛ امّا بعدها به مناسبت اختلاف دو زبان، بین این دو عروض تفاوتهایی ایجادشده است؛ امّا میتوان گفت برخی از اوزان و حتّی قوانین عروضی منشأ ایرانی دارد. اولین کسی که در ادبیات عرب به تدوین یا وضع این علم پرداخت، خلیل بن احمد بصری نحوی در سال (۲۱۵ ه. ق) است او به پانزده بحر قائل بود. همچنین روابط بین اوزان و اشعار را استخراج و تنظیم کرد.
ابوریحان بیرونی در کتاب «تحقیق ماللهند» عروض منسوب به خلیل را مقتبس از هندوان میداند و گفته است که اصطلاحات عروض هندی با اصطلاحات عروض عربی منطبق است. علمای ایرانی بزرگی ازجمله: ابوالحسن سرخسی بهرامی، بزرجمهر قاینی و منشوری سمرقندی در اواخر قرن چهار و اوایل قرن پنج، علم عروض را توسعه دادند. حسن قطّان مروزی ( ۵۴۱ ه. ق) با کشف دو شجرۀ اخرب و اخرم برای استخراج اوزان مختلف رباعی به گسترش عروض کمک کرد.
المعجم، کامل ترین کتاب علم عروض سنتی
سرانجام شمس قیس رازی (قرن ۷) برترین دانشمند ایرانی عروض، کتاب «المعجم فی معاییر اشعار العجم» را در حدود سال ۶۳۲ ه نوشت که تا امروز کاملترین مرجع و منبع برای مطالعه در عروض سنّتی است و همۀ آثار عروضی قبل از خود را تحتالشعاع قرارداد. به طوریکه امروز از عروض دانان قبل از شمس، کتابی در دست نیست و بعد از شمس هم هیچ حرکت مهمی رخ نداد و تمام کتب عروضی تحت تأثیر مستقیم «المعجم» نوشته شدند.
در حوزۀ دانش عروض بعد از شمس رازی و خواجه نصیر حدود هفت قرن هیچ تحقیق مهمی انجام نشد. از قرن هجده به بعد خاورشناسان که به دلیل آشنایی با عروض لاتین و یونان باستان، با تقطیع هجائی آشنایی داشتند، اشعار فارسی و عربی را به شیوۀ هجایی تقطیع کردند و سبب شدند مطالعات جدیدی در حوزۀ دانش عروض صورت بگیرد. در دوران مشروطه که آشنایی با شعر اروپایی حاصل شد، بحثهایی هم درزمینۀ نو کردن عروض درگرفت. عبدالحسین آیتی، یحیی دولتآبادی و دیگران کوششهایی در این زمینه کردند که سطحی بود و هیچکدام موفق به ارائه نظریۀ بنیادی اصیلی نشدند.
در روزگار ما اشخاص متعدّدی با شیوههای گوناگون به بحث در عروض پرداختهاند و بعضی از آنان موفّق به ارائۀ نظریات تازهای شدند که مجموعاً به عروض شکلی علمی و تازه داد و توانست گوهر ساده و بیپیرایۀ عروض را از میان غبار خروارها نام و اصطلاح بیهوده و توجیهات غلط بیرون آورد، از میانایشان: مسعود فرزاد، دکتر پرویز ناتل خانلری و ابوالحسن نجفی را باید نام برد.
معنای لغوی عروض
عروض در زبان عربی به شتر مادۀ وحشی گفته میشود و به همین خاطر وزنهای شعر را که شاعر مجبور است آنها را رام خود کند، عروض نامیدند. «عروض» واژهای عربی به معنی «میزان و سنجش شعر است که بهوسیلۀ آن شعر خوب از شعر ناهنجار شناخته میشود، علاوه بر این به آخر مصراع اول بیت عروض می-گویند. » در این بخش، عروض علمی است که بهوسیله آن به اوزان شعر و تغییرات آن پی میبریم و هدف علم عروض یادگرفتن علم یا فن عروض برای شناختن اجزای شعر و تشخیص وزن صحیح از وزن ناصحیح است.
در عروض، مصراعها به واحدهای آوایی تقسیم و دستهبندی میشود.
واژههایی که دانستن آنها برای یادگیری عروض و موسیقی شعر ضروری است:
کلام یا سخن
الفاظی است که از حروف تشکیل میشود و حاوی معنایی هستند که به شنونده یا مخاطب انتقال داده میشود.
واج یا حرف
واج کوچکترین واحد زبانی است که از ترکیب آنها کلمه ساخته میشود. در زبان فارسی سی واج داریم که به دودسته مصوت و صامت تقسیم میشوند.
صامت و مصوت
صامت در لغت به معنی ساکت و بیصداست. حروفی هستند که تا مصوت روی آنها قرار نگیرد ادا نمیشوند. بیشتر حروف الفبای فارسی صامت هستند. چون باید حرکتهای -َ یا -ِ یا -ُ روی آنها بیاید تا خوانده شود. صامتها عبارتاند از: أ (ع)، ب، پ، ت (ط)، ج، چ، ح (ه)، خ، د، ذ (ز، ض و ظ)، ر، ژ، س (ث و ص)، ش، غ، ف، ق، ک، گ، ل، م، ن، وی.
مصوت یا واکه صوت آوایی است که در ادای آن، هوا با جریانی مداوم از گلو و دهان میگذرد و بیآنکه به مانعی برخورد کند بیرون میآید. مصوتها همان حرکتهایی هستند که موقع بیان کردن آنها دهان بازمیماند. مصوتها بر دو نوع هستند: مصوّبهای کوتاه که حرکات —َ—ِ—ُ- که در خطّ فارسی امروز نوشته نمیشوند و مصوتهای بلند (آ، ای، او) که همراه صامت ذکر میشوند.
واحد آوایی
«هجا»یا «بخش» یا«سیلاب» کوچکترین واحد آوایی یا واحد تشکیل دهنده گفتار است که با هر ضربه هوای ریه ادا میشود. هجا با یکدم زدن بیفاصله و قطع ادا میشود و گوینده و شنونده آن را میفهمند. (همان بخش کردن دوران مدرسه است) هجا که بنای وزن شعر فارسی است از حیث کمیت بر دو نوع است که یکی را هجای بلند و دیگری را هجای کوتاه میخوانیم.
رکن یا پایۀ عروضی
کوچکترین واحد وزن، رکن یا پایه است که از مجموعۀ چند هجا که بهوسیلۀ چند تکیه یا یکضرب قوی به هم متّصل میشوند، تشکیلشده است، از تکرار یکپایه یا چندپایه بهتناوب، وزن حاصل میشود، مانند: مفاعلن مفاعلن مفاعلن
تقطیع هجایی
تقطیع در لغت به معنی قطعهقطعه کردن است. مصدر باب تفعیل است از ریشۀ (قطع = برید) و در اصطلاح عروض قطعه قطعه کردن شعر است به هجاهای کوتاه و بلند. تقطیع هجایی، جداسازی هجاهای کوتاه، بلند و کشیده است. برای این کار هجاها را مشخص کرده و علامت هر هجا را اعم از کوتاه و بلند زیر آن میگذاریم.
از زمانی که مردم شعر سرودن را یاد گرفتند. قواعدی هم برای برابر ساختن هجاهای شعر با موسیقی ایجاد شد. به برابر کردن هجاها یا سیلابهای کلام با اصوات در قدیم تقطیع میگفتند و مشهور است که اولین بار این کار را نکیسا یکی از خوانندگان و نوازندگان نامدار دورۀ خسروپرویز ساسانی انجام داده بود و در آن دوره این کار را مرسوم کرده بود.
خط عروضی
خطی است که برای نوشتن شنیدههای شعر به کار میبریم تا بتوانیم درنهایت به وزن عروضی برسیم. در هنگام نوشتن خط عروضی باید آنچه را که گوش ما میشنود نوشته شود. برای مثال این بیت از حسین منزوی را من با خط عروضی نوشتم و البته تقطیع هجایی کردم:
«بی تو به سامان نرسم، ای سروسامان همه تو / ای به تو زنده همه من، ای به تنم جان همه تو»ای به تنم جان همه تو»
بی تُ بِ سا/مان نَ رِسَم/
__ U U __ / __ U U __
ای سَ رُ سا/ مان هَ مِه تُ/
__ U U __ / __ U U __
ای بِ تُ زِن /دِه هَ مِه مَن/
__ U U __ / __ U U __
ای بِ تَ نَم/جان هَ مِه تُ/
__ U U __ / __ U U __
اگر به هجاهای بیت بالا دقت کنید، میبینید که بعضی از آنها سه حرف، برخی دو حرف و برخی دیگر یک حرف دارند. در سادهترین تقسیمبندی، هجاهای یکحرفی را «هجای کوتاه» و هجاهای دوحرفی را «هجای بلند» مینامیم.
انواع هجا
1.هجای کوتاه که با U نشان داده میشود و یا یک مصوت کوتاه است (-ُ) و یا یک صامت و مصوت کوتاه (تُ)
2.هجای بلند که با __ نشان داده میشود و یا «صامت+مصوت کوتاه+صامت»(سَر، دَر، گُم) است و یا «صامت +مصوت بلند» (سو، نا، می) است و یا مصوت بلند بهتنهایی (آ، ای، او)
3.هجای کشیده که با __ U نشان داده میشود و یا «مصوت بلند+صامت»(این، آن، اون) است و یا «صامت +مصوت کوتاه +صامت+صامت» (مَست، شَهر، شِعر) و یا «صامت +مصوت بلند+یک یا چند صامت» (شوخ، شیر، شارژ)
در تقطیع هجای کشیده را دو هجا در نظر میگیریم. چون آنچه از هجای کشیده حس میکنیم، معادل یک هجای بلند و یک هجای کوتاه است.
منابع و مآخذ
۱.آشنایی با عروض و قافیه، دکتر سیروس شمیسا.
۲.انواع شعر فارسی، دکتر منصور رستگار فسایی.
۳.پلی میان شعر هجائی و عروض فارسی، دکتر احمدعلی رجایی.
۴.درۀ نجفی، نجف قلی میرزا، تصحیح حسین آهی.
۵.عروض فارسی: شیوهای نو برای آموزش عروض و قافیه، دکتر عباس ماهیار.
۶.عروض و قافیه: نگاهی تازه به اوزان و ضربآهنگ شعر فارسی، دکتر حسن مددی.
۷.وزن شعر فارسی، دکتر پرویز ناتل خانلری.
۸.وزن و قافیۀ شعر فارسی، دکتر محمدتقی وحیدیان کامیار.
دیدگاهتان را بنویسید