سبک هندی

سبک هندی
Indian style
سبک هندی از اوایل قرن یازدهم تا اواسط قرن دوازدهم به مدت صدوپنجاه سال در ادبیات فارسی رواج داشت. این سبک در حقیقت در اصفهان به وجود آمد، نه در هند، از این رو، بسیاری از محققان به آن سبک اصفهانی گفتهاند اما چون اغلب پیشوایان این سبک به هند سفر کردهاند و از طرف دیگرامیر خسرو دهلوی، شاعر هندی، هم ابیات شبیه به سبک هندی بسیار دارد، این سبک به سبک هندی شهرت یافته است.
این دورۀ ممتد که از جهت سیاسی، مدنی، اقتصادی و هنری یکی از ادوار بسیار مهم تاریخ ایران است از حیث علم و ادب، چنان که باید مهم نیست. ادبیات فارسی در عهد صفویان، از بعضی جهات در مراحلی از ترقی و از پارهای جهات در انحطاط ملی عجیب سیر میکرد و بر روی هم نقاط ضعف آن بیشتر بود.
عوامل پیدایش سبک هندی
از عوامل پیدایش سبک هندی میتوان به مذهب، سفر به هند، توسعه اصفهان، رفاه اقتصادی، فتوحات غزنویان و راهیابی زبان فارسی به هندوستان، علاقۀ شاهان صفوی به فرهنگ اشاره کرد.
حکومت صفوی ایدئولوژی مذهبی شیعه را ترویج میکرد و به شعر مدحی و درباری توجهی نداشتند، لذا شاعران به دنبال قصیده و شعر مدحی نرفتند. علاوه بر این آنان به شعر عاشقانه هم بهایی نمیدادندکه نتیجۀ آن بیرون آمدن شعر از دربار و مهاجرت شاعران به هند بود.
بیتوجهی پادشاهان صفوی به شعر مدحی و عدم در آمد شاعران از شعر مدحی، باعث شد که آنها جهت امرار معاش به دربار هند روی آورند؛ زیرا آنجا هنوز بازار قصیده و مدح رونق داشت. گسترش ادب و فرهنگ فارسی در شبه قارۀ هند خود امری غرورانگیز بود مسافرت بسیاری از شاعران به هند برای این بود که شعر و ادب فارسی بازار رایجی داشت و عنوان فضل وکمال به شمار میرفت. امرا آنها را تشویق میکردند. آشنایی با تفکرات هندوان و معارف آنان هم شاید تا حدودی در تغییر سبک دخیل بود.
سبک هندی، شیوهای خاص، بدیع و تازه است. علت این امر آن است که در این دوره مانند دورۀ تیموری، تربیت معمول شاعران که در دورههای قبلی وجود داشت، از میان رفته بود و بیشتر گویندگان اطلاعات کامل از زبان فارسی و عربی نداشتند. علاوه بر این چون دربارها نسبت به شاعران، اظهار حمایت نمیکردند، شعر از دربار بیرون رفت و در دست عامۀ مردم افتاد و این امر، وسیلۀ ایجاد تنوع و تجدد در شعر بود؛ موضوع دیگری که به سستی عبارات و کلمات در اشعار فارسی کمک کرد، رواج شعر فارسی در سرزمینهای غیر ایرانی است که در عین ایجاد مضامین و معانی نو و تازه چون محیط غیر مساعدی برای زبان فارسی بود، در دور داشتن آن از صحت و استحکام عادی خود متأثر شد.
شیوۀ سخن شاعران سبک هندی از روش استادان سلف دور میشود، دیگر آن پاکی انشاء و استواری ترکیب جمله، همچنین سلامت و روشنی بیان استادان فارسی و عراق در این گروه دیده نمیشود.
اجزای جمله سر جای خود قرار نمیگیرد و افعال مناسب برای ضرورت شعری جای خود را به افعال دیگر میدهند. «ساختن» «و نمودن» بجای «کردن» به کار میرود، کلمات و جملههای محاورهای و بازاری وارد شعر و خلاصه در شیوۀ بیان کارهایی مجاز میشود که در زبان استادان متقدم نبود.
پیروان سبک هندی از استعمال کلمات بازاری و مبتذل و الفاظ غیر فصیح پرهیز نداشتهاند مانند کلمات: سگ هرزه، مگس سگ و… باید پذیرفت که اشعار سبک هندی از نظر لفظ زیاد فصیح نیست و بر روی هم توجه شاعر به معنی و مضمون بیش از لفظ و ظاهر عبارت بوده است.
از علل وجود این نادرستی ها میتوان موارد زیر را ذکر کرد:
الف) پدیدآمدن شاعرانی که فارسی زبان مادری آنها نبوده، بلکه زبانشان ترکی یا هندی بوده است.
ب) راه یافتن شعر در میان عوام، اهل حرفه و پیشه.
پ) ضعیف شدن ارتباط شاعران با دیوانهای شاعران بزرگ گذشته.
ت) گمان میرود که شاعران این دوره برعکس شاعران بزرگ پیشین در اصلاح، تهذیب شعرشان نمیکوشیدند و در حذف ابیات سست و انتخاب ابیات نیک از میان سروده های خود اصرار نمیورزیدند.
مختصات سبک هندی
۱. خیالپردازی به افراط؛
۲. فراوانی تمثیل و ارسال المثل که شاعران سبک هندی برای توجیه ادعاهای عجیب و غریب خود از تمثیل استفاده میکنند؛
۳. به کار بردن لغات محاوره و الفاظ بازاری در شعر؛
۴. بیان احوال شخصی و عواطف و احساسات مربوط به زن و فرزند و خویشاوندان.
۵. تزاحمهای تصویری یا ایماژهای مرکب و تودرتو.
ادبیات سبک هندی، ادبیات مینیاتوری است و طول و عرض معنا از یک بیت، بیشتر نمیرود و قوتش، تحسین و اعجابی را در حد یک بیت برمی انگیزد و باعث میشود که در دفتری یادداشت شود یا به حافظهای سپرده شود.
کوشش شاعر سبک هندی مضمونیابی، ارائۀ خیال خاص و معنی برجسته است، یعنی فکری جزیی، اما تازه و نگفته و بیان آن به صورتی اعجابانگیز.
شعرای دورۀ صفویه بیشتر قصد مضمون تراشی و نکته سنجی داشته، چندان پای بند اصول و مقررات معموله نبودهاند از این رو هرگاه وسعت دایرۀ معنی و جوش معنی آفرینی ایجاب کرده، پا را از حدود آن بیرون نهادهاند.
مضمون در شعر شاعران سبک هندی، گاه « معنی نازك » « معنی بیگانه » و «معنی برجسته» و امثال آن نامیده شده است. شاعر سبک هندی در ابداع مضامین، تمایل قطعی و محسوس به امور روحانی و معنوی دارد.
تناسبات لفظی و صنایع بدیعی در شیوۀ این سرایندگان با به کار بردن جملههای متداول محاوره توام شده است وایشان عموماً به ابداع مضمون و آوردن تشبیهات تازه، علاقۀ وافر دارند، شاید به همین جهت فصاحت و سادگی را به دست اهمال سپردهاند.
تشبیه اساس این سبک است اما از دیگر امور بدیعی و بیانی جز به صورت طبیعی و تصادفی خبری نیست زیرا سبک هندی شعر مضامین اعجابانگیز و ایجاد رابطههای غریب است. به سبب جنبۀ ارسالالمثلی، بیت دهان به دهان میگردد و اسم شاعر فراموش میشود به طوری که میتوان گفت معروف بودن بیت و مجهول بودن اسم شاعر یکی از مختصات شعری سبک هندی است.
ویژگیهای غزل سبک هندی
قالب شعر در سبك هندی، «تك بیت» است كه شكل غزل مییابد و به این صورت در یك بیت كامل میشود. منتهی این ابیات وقتی در كنار هم قرار میگیرند، قالب غزل میسازند. شاعر در این راستا میبایست مصرع اول را با مضمونی تازه بیان كند تا مطلب او جدید باشد.
این امر باعث میشد كه روز به روز امكان شاعران برای ایجاد روابط تازه محدودتر شود و آنان به سراغ ربط دادن امور دورتر بروند و كمكم در ورطه تعقید و اغراق افتند و ابهام در شعر بوجود آید. به این جهت است كه میگویند در سبك هندی ابهام وجود دارد.
بیشتر غزلهای این دوره، معمولاً شامل حدود ۶-۷ بیت از پانزده بیت است و هر یک از ابیات غزل در اکثر موارد استقلال دارد یا به تعبیر دیگر، پراکندگی مضامین ابیات از اصول غزل محسوب میشود. آنچه بیشتر مایۀ وحدت ابیات غزل میشود، ردیف است. در بسیاری از موارد، شاعر اسیر ردیف است و مضمونسازی او تابع ردیفی است که برگزیده است.
سرودن غزلهای ردیف دار در این دوره بسیار رایج است، که در بسیاری از موارد ردیفها دشوار است. با توجه به پراکندگی ابیات یا به عبارت دیگر حفظ نشدن محور عمودی خیال، باید به ساختار بیت در غزل سبک هندی، نیز توجه داشت.
طرز فکر پیروان سبک هندی، غریب و طرز ادای مطلب نیز غریب است. شاعران در بسیاری از بیتها، برای هر مایه یا موضوع شعری، تمثیلی مناسب میآورند، گاه یک مصراع را معنی اصلی و مصراع دیگر را تمثیل آن تشکیل میدهد. در این گونه ابیات، ضمن این که میان دو مصراع رابطهای هرچند دیریاب وجود دارد و دو مصراع با هم، هم معنی است اما میتوان مفهوم مورد نظر را از هر مصراع به تنهایی نیز ادراك کرد.
درحقیقت غزل سبک هندی معنای اصلی خود را از دست داده، با حفظ صورت ظاهر و قالب فنی خود وسیلهای برای بیان کلیۀ موضوعات ادبی گردید. بیمناسبت نیست که غزلیات این دوره را غزل اجتماعی بنامیم. غزل سبک هندی از طرفی، اوج تشتت و عدم اتحاد مضامین ابیات (از نظر کل شعر) و از طرف دیگر نهایت ایجاز و کمال (از نظر ابیات) است.
در غزل سبک هندی، همیشه مصراع دوم است که کلید معنایی بیت را تشکیل میدهد و از لحاظ نحو زبان، نیز به هنجار بودن و روابط کلمات در محورجانشینی گفتار، مصراعهای دوم، غالباً طبیعیتر و به هنجارترند، چرا که در این اسلوب شعر، شاعر، نخست مصراع دوم را غالباً می سراید:
بیدل دهلوی:«صافی آینه ناموس غبار رنگ است /جز سیاهی بر دل خود چه نهان دارد شمع/ نیست جز بخت سیه زیر نگین داغم/ حکم بر مملکت شام روان دارد شمع».
بازار عشق نیز در غزلیات این دوران گرم است ولی عشقها و سوز و سازهای جلوهگر در غزل این دوران از دست دیگری است به عبارتی عشقها نیز مانند زندگی آن دوران خاموش و همه جا با یأس، ناامیدی، بدبینی، شکوه و شکایت همراه است، بیآنکه انگیزهیی چنان که شایستۀ سخن عشق است در خواننده بیافریند.
شاید بتوان گفت که نخستین پدیدهای که در غزلیات این دوران بیش از عشق چشمگیری مینماید. آه، ناله و نااستواری در برابر ناملایمات زندگی است زیرا شاعر این دوران در هر بیت از غزل خویش مضمون تازهای از تجربیات تلخ زندگی خود را که انگیزهی عواطف او شده است؛ به گونۀ شکایت باز مینماید و سخن را به پند و اندرز میکشاند و در این راه بیآنکهاندیشه و تأثیراتش در مسیر روشن و باز شناختهای باشد، سرگردان و سطحی، پیرامون هر موضوع عادی باز میگردد و با کوششی که از خلال سخن آشکار است با خیال پردازیهای غیر لازم در زبانی عامیانه و ترکیبهای نامناسب افکار دور دست خود را به گونهای، ناآشنا، پیچیده و دور از فهم شکل میدهد.
این یک داوری کلی در مورد غزل در شیوۀ اصفهانی بود ولی باید به خاطر داشت که برخی از این ابیات که از نظر زبان و مضمون در حد شایستگی است، هنوز در ادبیات فارسی باقی مانده و در شمار غزل یا تک بیتهای شیرین قرار گرفته است.
از شعرای معروف سبک هندی میتوان صائب تبریزی، کلیم کاشانی، بیدل دهلوی و… را نام برد.
منابع و مآخذ
۱. تاریخ ادبیات در ایران، دکتر ذبیح الله صفا.
۲. رهاورد رهی، دکتر داریوش صبور.
۳.سبکشناسی شعر، دکتر سیروس شمیسا
۴. سبکشناسی شعر پارسی (از رودکی تا شاملو)، دکتر محمد غلامرضایی.
۵. شاعر آینهها (بررسی سبک هندی و شعر بیدل)، دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی.
۶. صائب و سبک هندی، محمد رسول دریاگشت.
۷. نگاهی به صائب، علی دشتی.
دیدگاهتان را بنویسید