افعال معین و شبه معین
افعال معین و شبه معین
فعل معین
آن است که معنی اصلی خود را از دست داده باشد و برای ساختن زمان مرکّب و صرف کردن فعل دیگر و نشان دادن زمان، نمود، وجه و جهت آن بکار رود.
فعلهایی از قبیل «بودن، باشیدن، خواستن، استیدن، شدن، داشتن» را که به صرف فعلها کمک میکنند، فعل معین می نامند.
فعل شبه معین
فعلهایی مانند بایستن، توانستن، خواستن، شایستن، شدن و یارستن را که در جمله نوعی کمک معنایی و کاربردی به پارهای از فعلها و مصدرها و مصدر مرخّمها میکنند، فعلهای شبه معین مینامند.
تفاوت فعل معین و شبه معین «باید، میتوان، میشود» در زمان ما و «یارستن، فرمودن، شایستن، خواستن» در قدیم این است که فعل معین معنی خود را از دست میدهد ولی فعل شبه معین معنی خود را از دست نمیدهد؛ مثلاً «خواهد» در «خواهد رفت» معنی اصلی خود را که از «خواستن» میآید، از دست داده است ولی «باید» در «باید رفت» چنین نیست و معنی اصلی خود را داراست.
رابطۀ میان فعل شبه معین و پیرو، در اصل، رابطۀ فعل و نهاد، فعل و مفعول است که دو واحد مستقل محسوب میشوند و در اصل، رابطۀ نحوی دارند؛ در صورتی که رابطۀ میان فعل معین و فعل معین ساخت، تنها رابطۀ صرفی است. آن ارتباط تنگاتنگی که از حیث ساختار و کاربرد، میان فعل و فعل معین ساخت وجود دارد، میان فعل شبه معین و پیرو نیست؛ دو عنصر سازندۀ فعل معین با هم جوش میخورند و پیوند مییابند و یک واحد فعلی محسوب میشوند: خواهدرفت، رفته بود؛ اما در فعلهای شبه معین و پیرو، چنین نیست و حتّی اغلب میان دو عنصر سازندۀ فعل فاصله میافتد. مانند: حسین نمیتواند با آن حقوق کم ماهی ده هزار تومان قسط فرش بدهد.
افعال معین برحسب نقش صرفی آنها به اقسامی تقسیم میشوند از این قرار:
۱. فعلهای معین مجهول ساز که امروز منحصر به «شدن» است، مانند: دیده شد.
۲. فعلهای معین زمان ساز که امروزه به صیغههای مخصوصی از «خواستن» است که عبارتند از: خواهم، خواهی، خواهد
۳. فعلهای معین نمودساز که عبارتند از بعضی صورتهای فعل «بودن» یعنی: بودم و بودی و…؛ ام، ای، است،…؛ باشم، باشی
بایستن
امروز از ساختهای بایستن، تنها شش ساخت بایست، میبایست، بایستی، میبایستی، باید و میباید که همگی ساخت سوم شخص مفرد هستند، به صورت فعل شبه معین متداول است، در صورتی که در گذشته، ساختهای دیگر آن نیز به کار میرفتهاند؛ مانند: بایستم، بایستند، بایم، میبایم، ببایید، میبایند، میباییم، میبایید و ببای (امر).
امروز شش ساخت باید و بایستی و… معمولاً در نقش شبه معین همراه ماضی استمراری یا مضارع التزامی و یا به ندرت بن ماضی فعل پیرو به کار میرود: فردا باید به مسافرت بروم. اما در متون کهن، فعل پیرو بیشتر به صورت مصدر میآمده است: باید رفتن، میبایست خواندن. و به تدریج، بن ماضی(مصدر مرخّم) جای مصدر را میگیرد و بعد کم کم مضارع التزامی جانشین بن ماضی میگردد. به عبارت دیگر هرچه دورتر میرویم، کاربرد بن ماضی بر مضارع التزامی، و مصدر بر بن ماضی غلبه دارد تا جایی که در برخی از متون کهنتر، مضارع التزامی و بن ماضی اصلاً دیده نمیشود و فعل پیرو تنها به صورت مصدر به کار رفته است.
بودن
بودن، فعلی است که از حیث نقش و پیام، ویژگی هایی دارد که عبارت است از:
۱. درست برعکس « باشیدن » امروزه بسیاری از ساختهای ماضی و نیز ساخت مستقبل آن کاربرد دارد، ولی ساختهای مضارع و امر آن متروك شده است. در صورتی که در متون کهن تقریباً همۀ ساختهای ماضی و مضارع و مستقبل آن به کار میرفته است.
۲. نقش اصلی آن، ربطی است که مسند را به نهاد (مسندالیه) نسبت میدهد و یکی از سه فعل ربطی اصلی است: علی مریض بود.
۳. در گذشته، ساخت ماضی آن با پیش واژك « ب » در نقش تام (اقامت داشتن و …) به کار میرفته است:امیر دو روز آنجا ببود. (= اقامت کرد).
۴. در نقش فعل معین در ساختار فعلهای ماضی بعید، بعید مستمر، ابعد، ابعد مستمر به کار میرفته و میرود: رفته بود، میرفته بود، رفته بوده است.
۵. در آثار گذشتگان وقتی که با « ب » میآمده، گاهی به جای «شدن» به کار میرفته است:
شعیب (ع) را یقین ببود که موسی (ع) پیغامبر است.
۶. مضارع سادة آن معمولاً به جای «است» و «هست» امروزی به کار میرفته است: زنده کردن او محال بود. احتمال بود که به زودی برگردند.
۷. در آثار پیشینیان گاهی به عنوان فعل معین ماضی التزامی به جای «باشیدن» به کار میرفته است، مانند: شاید تاکنون به منزل رسیده بود.
باشیدن
«باشیدن» مصدر ثانوی « بودن است که از «باش» فعل امر «بودن» به وجود آمده است و ازآن «باشنده» به معنی ساکن و صیغههای دیگر هم ساخته شده است و بنابراین «بودن» در فارسی دری دو مصدر دارد: یکی صورت اصلی آن، دیگر مصدر ثانوی آن که « باشیدن » است و در زبان پهلوی سابقه نداشته و تنها در فارسی دری پیدا شده است.
توانستن
توانستن در شمار فعلهای شبه معین است و در میان فعلهای شبه معین و حتّی همۀ فعلها شأن خاصی دارد؛ زیرا تنها فعلی است که افزون بر ساختهای ماضی و مضارع و مستقبل بن مضارع آن (توان) نیز چه به تنهایی و چه با پیش واژكهای «ب» «همی» فعال بوده و هست، هم در نقش شبه معین و هم به جای فعل تام (در گذشته) و هم به عنوان اسم مصدر. توان رفت. این کار را نمیتوان کرد. من توان این کار را ندارم (اسم مصدر).
این فعل ازجمله افعال تام است. یعنی تمام صیغههای آن صرف میشود؛ اما گاهی به صورت غیر شخصی به کار میرود و در این مورد استعمال مانند فعلهای ناقص است.
ویژگیهای «توانستن» عبارتند از:
۱. امروزه هنگام گفتگو از زمان گذشته یا حال یا آینده اگر بخواهیم توانایی و امکان انجام کاری را بیان کنیم، به مقتضای زمان، ساختهای گوناگون ماضی و مضارع و مستقبل توانستن را همراه مضارع التزامی فعل پیرو میآوریم. مانند: او بالاخره توانست مرخّصی بگیرد. او توانسته است مرخّصی بگیرد.
۲. امروزه ساختهای توانستن به تنهایی و به صورت فعل تام هرگز کاربرد ندارد؛ اما در آثار کهن و کهن گرایان گاهی به تنهایی دیده میشود، منتها به نظر میرسد که فعل تام نیست، بلکه فعل پیرو آن حذف شده است. مانند: زین پیش با فراق، مدارا نمیتوان. (یعنی: مدارا نمیتوان کرد. )
۳. ساخت بن مضارع (توان) به صورت ساده یا با «می» «همی» «ب» که امروز نیز به ندرت به کار میرود، تنها در ساختار فعل غیر شخصی میآید که با ساختهای گوناگون فعل پیرو همراهی میکند. در آثار گذشتگان گاهی شخص «توان» به قرینه، مشخّص است و به نظر میرسد که شناسه را از آخر «توان» و… حذف کردهاند: بکوشی تو در کارها تا توان. (یعنی: تا توانی)
۴. اگر فعل پیرو، مرکّب باشد، فعل تواستن را هم در میان دو جزء آن میآورند و هم در اول آن: او میتواند کمک کند. = او کمک میتواند بکند.
۵. اگر فعل پیروِ توانستن، پیشوندی باشد، معمولاً پیشوند را بر سر توانستن میافزایند. باز توان گشت. اما پیشینیان گاهی بر سر خود فعل پیرو نیز میافزودهاند: توان بازگشت.
۶. گاهی فعل پیرو توانستن به قرینه حذف میشود: او میخواست بیاید، ولی نتوانست.
بیشتر ساختها و ساختارهای « توانستن » در نقش فعل شبه معین به صورت منفی (فعل نفی) آمده است.
خواستن
ساخت مضارع اخباری «خواستن» علاوه بر به کار رفتن در معنی اصلی خود، بدون «می»، به صورت فعل معین، برای ساختن فعل مستقبل (برای زمان آینده) به کار میرود؛ و فعل اصلی آن به صورت مصدر مرخّم، بعد از فعل معین میآید. خواهم رفت، خواهی رفت، خواهد رفت، خواهیم رفت، خواهید رفت، خواهند رفت.
فعل «خواستن» از فعلهایی است که به خاطر ساختها و ساختارها و کاربردهای گوناگون در میان فعلهای فارسی ویژگیهای خاصی دارد. از جمله:
۱. به صورت تام (در معنی اراده و تصمیم داشتن) به کار میرود: من هم این را میخواستم.
۲. در نقش معین فعل مستقبل: فردا به مسافرت خواهم رفت.
۳. در نقش معین فعل آینده در گذشته: روز سدیگر در گور خواست بود.
۴. به عنوان شبه معین همراه انواع فعلهای ماضی و مضارع میآید و اراده و تصمیم انجام کار در زمانهای گوناگون را میرساند.
۵. امروز وقتی میخواهند اراده و آهنگ انجام گرفتن کاری را در زمان گذشته یا حال و یا آینده بیان کنند بر حسب مورد، ساختهای فعل ماضی و مضارع خواستن را به اضافۀ مضارع التزامی فعل پیرو میآورند: احمد خواست برود. احمد میخواست برود.
۶. فعل شبه معین خواستن معمولاً در جمله با فعلی میآید که آن فعل با وابستههایش مفعول خواستن هستند:
احمد میخواست از کتابخانه کتابی بگیرد= احمد «از کتابخانه کتاب گرفتن را» میخواست.
داشتن
این فعل به صورت مستقل به صورت فعل «گذرا» به کار میرود: من کتاب دارم. امروزه ساخت ماضی و مضارع اخباری این فعل بدون «می» به صورت مثبت برای ساختن فعلها در نمود مستمرّ خود، به کار میرود: دارم میروم، داشتم میرفتم
ویژگیهای فعل «داشتن» عبارت است از:
۱. ساخت ماضی سادۀ آن در معنی اصلی تام (دارا بودن) برابر است با ماضی استمراری برخی از فعلهای دیگر: حسین هر کتابی داشت، میخواند.
۲. ماضی سادۀ فعل داشتن به جای ماضی استمراری برخی از فعلهای تداومی میآید:
حسین در ده اقامت داشت = حسین در ده زندگی میکرد.
۳. ساخت ماضی التزامی آن به جای مضارع التزامی فعلهای دیگر به کار میرود:
فردا اگر فرصت داشته باشم به سینما میروم = فردا اگر بتوانم به سینما میروم.
۴. یکی از همکردهای رایج فعلهای مرکّب است که پیامها و کاربردهای مختلفی دارد.
۵. از« داشتن » به معنی تام و اصلی، امروزه معمولاً ساخت ماضی بعید کاربرد ندارد؛ زیرا که ساخت ماضی سادۀ آن، ارزش زمانی ماضی بعید برخی از فعلهای دیگر را دارد.
شایستن
شایستن در شمار فعلهای شبه معین معروف است که فعل غیر شخصی میسازد. از این فعل امروزه بیشتر ساخت سوم شخص مفرد مضارع سادۀ آن (شاید) در نقش قید احتمال، همراه ساختهای گوناگون فعلهای ماضی و مضارع و مستقبل میآید: شاید رفته باشد، شاید رفته است و… اما در گذشته اولاً ساختهای گوناگون ماضی و مضارع آن کاربرد داشته، ثانیاً همۀ شخصهای ششگانه (به جز اول شخص جمع) استعمال میشده است، ثالثاً ساختهای گوناگون آن در نقش و معنی فعل تام نیز به کار میرفته است، رابعاً بیشتر، ساختار منفی داشته است.
شدن
فعل «شدن» به صورت فعل معین، برای ناگذر کردن افعال گذرا به کار میرود:
کشتن ← پرویز ما را کشت.
گاهی به جای «شدن» از از گشتن و گردیدن استفاده میشود: کشته گشت.
گاهی هم فعل «شدن» با کلمهای دیگر، فعل مرکّب میسازد: دور شدن، وارد شدن.
فعل «شدن» به عنوان فعل وجهی دارای سه صورت فعلی مضارع اخباری، مضارع التزامی و ماضی استمراری در صیغۀ سوم شخص مفرد است.
بنابراین صورتهای وجهی این فعل عبارتند از:
میشود، بشود، میشد.
فعل «شدن» میتواند با مضارع التزامی، ماضی التزامی و مصدر مرخّم فعل واژگانی همراه شود. هرچند از میان این سه، مضارع التزامی و مصدر مرخّم با آزادی بیشتری با هریک از صورتهای فعل «شدن» همراه میشوند و صورت ماضی التزامی بسامد کمتری داشته، بیشتر (اگرنه همیشه) با فعل وجهی «می شود» هم نشین میگردد.
کاربردها و ویژگیهای گوناگون فعل «شدن» عبارتند از:
۱. یکی از سه فعل ربطی اصلی است: هوا گرم شد.
۲. به عنوان فعل معین اصلی در ساختار فعل مجهول به کار میرود: ماه دیده شد.
۳. امروزه در نقش شبه معین با معنایی نزدیک به توانستن به کار میرود: نمیشد همۀ جنسها را بیاورم = نمیتوانستم…
۴. در نقش همکرد، فعل مرکّب میسازد: کتابم گم شده بود، ولی پیدا نشد.
۵. در نقش فعل تام با مفهوم رفتن، گذشتن، آمدن و … به کار رفته است: شد غلامی که آب جو آرد.
۶. در شمار فعلهایی است که ناگذر یک شخصه میسازد: دیروز خیلی سردم شده بود.
۷. صورتهای فعل وجهی «شدن» برخلاف «بایستن» دارای ارجاع زمانی خاص هستند:
«می شد» برای ارجاع به گذشته و «می شود» و «بشود» بسته به مورد، برای ارجاع به حال یا آینده به کار میروند.
منابع و مآخذ
۱. دستور زبان فارسی، دکتر پرویز ناتل خانلری.
۲. دستور زبان فارسی، دکتر حسن احمدی گیوی.
۳. دستور زبان فارسی امروز، غلامرضا ارژنگ.
۴. دستور مفصل امروز، دکتر خسرو فرشیدورد.
۵. فعل، دکتر حسن احمدی گیوی.
۶. فعل و گروه فعلی و تحول آن در زبان فارسی، دکتر خسرو فرشیدورد.
دیدگاهتان را بنویسید