گذار و جهت فعل
گذار فعل (لازم و متعدی)
فعل لازم (ناگذرا)
فعل لازم آن است که به مفعول نیاز نداشته باشد و نشانهاش این است که در جواب «که را» «چه را» «چه چیز را» و یا «چه کسی را» نمیآید و امروز همراه با حرف اضافۀ «را» نیست؛ مانند: «من رفتم، هوشنگ آمد».
فعل ناگذر فعلی است که در جمله بر انجام گرفتن کاری دلالت میکند، ولی نتیجه و تأثیر عمل آن بر نهاد پایان میپذیرد و به کلمۀ دیگر نمیرسد. می توان گفت جملهای که با فعل ناگذر ساخته شده، برای کامل شدن به کلمۀ دیگری جز نهاد نیاز ندارد: علی آمد. پس جملهای که با فعل ناگذر شاخته میشود، در کوتاهترین صورت خود دو بخشی است:
نهاد، فعل. جملۀ ناگذر با گرفتن متمم اختیاری یا قید یا گسترش یافتن بخشهای آن گسترش پیدا میکند. مانند:
فرهاد آمد ← فرهاد به خانه آمد ← فرهاد با بهار به خانه آمد.
معنی بعضی از فعلها بدون متمم قیدی مکان هم ناقص است؛ مانند: «فرهاد رسید» که باید بگوییم «فرهاد از راه رسید» یا «از تهران رسید» و… این از مواردی است که مفعول و متمم قیدی به هم نزدیک میشوند؛ زیرا فعل به هردو نیازمند است و وجه امتیاز همان معنا است. زیرا مثلاً متمم مکان فعل را نباید مفعول آن شمرد زیرا معنی قیدی دارد.
فعل متعدی(گذرا)
فعل گذرا فعلی است که بیمفعول، معنی جمله را تمام نمیکند؛ به سخن دیگر به مفعول نیاز دارد و از فاعل به مفعول میگذرد.
هر فعل بنا به معنی و مفهومی که دربردارد، در ساختار و شمار بخشهای کوتاهترین صورت جملهای که با آن ساخته میشود، تأثیر ویژۀ خود را میبخشد. فعلهای زبان فارسی را از لحاظ تأثیری که در ساختار جمله و گرفتن بخشهای اجباری میگذارند میتوان هفت گونه دانست: نهاد، مفعول، متمم اجباری، مسندمفعول، مسند، مسند فاعل و فعل.
۱. فعلهای گذرا به مسند
جملههایی که با فعل ربطی یا اسنادی ساخته میشوند، بر انجام یافتن کاری دلالت ندارند، بلکه تنها از بودن و نبودن صفت یا حالتی، یا وجود رابطهای بین نهاد و مسند از قبیل رابطۀ اسمی یا مالکیت یا بودن نهاد در جایی خبر میدهند. پارهای از فعلهای اسنادی، از پدید آمدن حالت یا صفتی تازه در کسی یا چیزی خبر میدهند و دارای سه بخش هستند: نهاد، مسند و فعل. مانند: دشت زیباست، دشت زیبا شد.
۲. فعل گذرا به مفعول
فعل این فعل که بر انجام یافتن کاری دلالت میکند، فعلی است که تأثیر آن تنها در نهادی که فاعل است باقی نمیماند، بلکه به کلمه یا گروهی از کلمات دیگر نیز میرسد. به عبارت دیگر جملهای که با فعل گذرا به مفعول ساخته شده، جز نهاد به بخش دیگری نیز نیاز دارد و بدون آن معنی جمله ناتمام میماند. جملهای که با فعل گذرا به مفعول ساخته میشود، در کوتاهترین صورت خود، سه بخش دارد: نهاد، مفعول و فعل.
۳. فعل گذرا به متمم اجباری
این گونه افعال علاوه بر نهاد، به متمم اجباری نیز نیاز دارند: نبرد کردن، پرخاش کردن، ترسیدن
متممهای اجباری بر سه گونهاند: متمم اجباری «بهای»، « ازی » و « بایی». و این نوع گذرا نیز همانند گذرا به مفعول در کوتاهترین حالت خود، سه بخشی است: نهاد، متمم اجباری و فعل.
۴. فعل گذرا به مفعول و متمم اجباری
این گونه افعال علاوه بر مفعول به متمم اجباری نیز نیاز دارند: فرهاد کتاب را از من خرید.
برادرم کتاب را از من گرفت. دزد پول او را ربود.
۵. فعلهای واداری گذرا به مفعول و متمم اجباری
پارهای از فعلهای گذرا به مفعول میتوانند به کمک «اندن» دوباره به صورت گذرا درآیند و فعل واداری بسازند. در این صورت علاوه بر مفعول به متمم اجباری نیز نیاز خواهند داشت. به این ترتیب جملهای که با فعلهای واداری گذرا به مفعول و متمم اجباری ساخته میشود، چهار بخشی خواهد بود:
نوشیدن ← نوشاندن: او شربت را نوشید. ← من شربت را به او نوشاندم.
فعلهای واداشتن، وادار کردن، مجبور کردن و امثال آن گذرا به مفعول و متمم اجباری هستند، و نمیتوان آن ها را فعل سببی به شمار آورد، زیرا در فعل سببی کاری که تأثیر آن به هر دو مفعول میرسد از یک فاعل سر میزند. : « مادر شیر را به کودك خوراند». در حالی که در فعلهای واداشتن و وادار کردن و مجبور کردن چنین نیست: «او را وادار به رفتن کردم».
۶. فعلهای سببی شدۀ گذرا به متمم اجباری
فعلهای گذرا به متمم اجباری میتوانند به کمک «اندن» دوباره گذرا شوند. دراین صورت علاوه بر متمم اجباری به مفعول نیز نیاز پیدا خواهند کرد و جملۀ چهار بخشی خواهند ساخت.
فعلهای سببی فعلهایی هستند که افزون بر فاعل و مفعول، به متمم اجباری نیز نیاز دارند؛ فعلهای سببی را در دستورهای پیشین، دو مفعولی میگفتند، زیرا که متمم امروزی در گذشته، مفعول به واسطه نامیده میشد، در برابر مفعول امروزی که مفعول بیواسطه نام داشت.
ترسیدن← ترساندن: او از سگ ترسید. ← من او را از سگ ترساندم.
۷. فعلهای گذرا به مفعول و مسند مفعول
این دسته افعال، فعلهایی هستند که علاوه بر مفعول به کلمۀ دیگری که به مفعول، اسمی یا حالتی را نسبت میدهد نیز نیاز دارند، و جملۀ چهار بخشی میسازند. این افعال که در دستورهای سنّتی، فعل تمیزی نامیده میشود. فعلی است که با وجود داشتن فاعل، مفعول و حتّی گاهی متمم، باز در جمله معنی کاملی را ابلاغ نمیکند. به عبارت دیگر، نسبت مبهمی را میرساند؛ کلمهای که در چنین جملهای میآید و ابهام جمله را از میان میبرد، تمیز نام دارد و فعلی که به کمک تمیز، نسبت مبهم را روشن میسازد و معنی جمله را کامل میکند، فعل تمیزی نامیده میشود.
فعلهایی که معنی «نامیدن» (خواندن، گفتن) و «پندار و گمان» (تصور کردن، پنداشتن) دارند و «فعلهای وانمودی» (وانمودن، نشان دادن) و فعل«کردن» هنگامی که معنی تبدیل کردن یا دگرگون کردن چیزی را میرساند، از این گروه هستند.
۸. صورتهای مجهول یا ناگذر شدۀ فعلهای گذرا به مفعول و مسند مفعول
او دوست من پنداشته شد.
او پرویز نامیده شد.
۹. فعلهایی که نهاد فاعل میگیرند
سه فعل «به نظر رسیدن» «به نظر آمدن» و «نمودن» جملۀ سه بخشی میسازند، و نهاد آنها فاعلی است که مسند میگیرد: او باهوش به نظر میرسد.
جهت فعل (معلوم و مجهول)
فعلی را که به فاعل نسبت میدهند، فعل معلوم مینامند و فعلی که به مفعول نسبت داده میشود، فعل مجهول نامیده میشود. به عبارت دیگر، فعلی که فاعل آن معلوم است، فعل معلوم و فعلی که فاعل آن مجهول است، فعل مجهول نامیده میشود.
اصطلاح فعل مجهول را به آن گونه از فعلها اطلاق میکنیم که چون در جملهای به کار روند نهاد جمله، پدیدآرندۀ اثر فعل نیست بلکه پذیرندۀ اثر فعل است. به عبارت دیگر فعل معلوم به فاعل نسبت داده میشود و فعل مجهول به مفعول. فعل مجهول که امروزه از صفت مفعولی فعل اصلی به کمک فعل معین «شدن» صرف میشود، مانند: کتاب آورده شد، کیف دزدیده شد.
روش ساختن فعل مجهول
چون فقط فعل گذرا (متعدی) میتواند مفعول داشته باشد؛ پس فعل مجهول معمولاً از فعل گذرا ساخته میشود.
فعل مجهول از صفت مفعولی فعل اصلی (بن ماضی+ ه) و ساختهای گوناگون فعل معین (شدن) ساخته میشود.
فعل مجهول که امروزه به کمک فعل معین «شدن» صرف میشود، در آثار پیشینیان به ویژه در متون دورۀ سامانیان و غزنویان، بیشتر با فعل معین «آمدن» صرف میشده است و به تدریج آمدن، جای خود را به «شدن» داده است.
همان طور که گفته شد، فعل مجهول معمولاً از فعلهای گذرا ساخته میشود؛ زیرا فعل باید به فاعلش نسبت داده شود و اگر فاعلش معلوم نباشد، به مفعولش نسبت داده میشود و فعل ناگذر مفعول ندارد و اگر آن را مجهول کنیم، فاعلش نیز از میان میرود؛ با وجود این فعلهای ناگذری وجود دارند که در متون سدههای گوناگون به صیغۀ مجهول درآمدهاند. مانند: دیدن، گشتن، اهمیت دادن و…
ساختمان و اقسام فعل مجهول
فعل مجهول از نظر ساختمان اقسامی دارد از این قرار:
۱. فعل مجهول با صفت مفعولی کوتاه: این نوع فعل امروزه بر دو قسم است: یکی آنکه با صفت مفعولی بدون «ه» غیر ملفوظ ساخته میشود و آن عمومیت ندارد و امروزه تنها با سه فعل «یافتن»، «پرداختن»، «دریافتن» ساخته میشود. مانند: دریافت شد، یافت شد. دیگری فعل مجهول با صفت مفعولی بلند است، که امروزه با صفت مفعولی بلند (به همراه «ه» غیر ملفوظ) و فعل معین «شدن» ساخته میشود. این نوع افعال رایج ترند، ولی عمومیت ندارند؛ زیرا که از همۀ فعلهای متعدی بسیط و مرکّب ساخته نمیشوند.
۲. فعل مجهول کوتاه یا فعل مجهول بدون صفت مفعولی: در فعلهای مرکّب و گروههای فعلی مجهول، گاهی صفت مفعولی فعل یاور طبق قانون کم کوشی و اصل زحمت کمتر حذف میشود و فعل مجهول کوتاه به دست میآید؛ مانند: « اخراج میشود» به جای « اخراج کرده میشود» زیرا از این گونه فعلها بدون وجود صفت مفعولی هم معنی آن استنباط میگردد. فعل مجهول کوتاه امروزه با این افعال ساخته میشود: شدن، گشتن، گردیدن.
مجهول واره
گاهی ساخت مجهول را در جمله میبینیم؛ اما نمیتوانیم به درستی تشخیص دهیم که آن، فعل مجهول است یا مسند و فعل ربطی است. مانند: این سخن پسندیده آمد. این گونه ترکیبها فعل مجهول واره نامیدهاند.
مجهول نما
گاهی نیز ترکیبی در نگاه اول، مجهول مینماید؛ اما پس از اندکی دقّت معلوم میشود که آن مسند و فعل ربطی است. مانند: مرد به مرور زمان، مجرّب و پخته میشود. این گونه ترکیبها را فعلهای مجهول نما نامیدهاند.
فعل مجهول معنوی واقعی
گاهی برخی از فعلها از حیث ساختار، معلوم اند (اغلب سوم شخص جمع معلوم)؛ ولی در معنا و حقیقت مجهول اند؛ زیرا فاعل آنها نه تنها برای خواننده یا شنونده، بلکه برای خود گوینده نیز مجهول و ناشناخته است. فعلهای نقل و حکایت مانند: « آوردهاند، نقل کردهاند، روایت کردهاند، میگویند» از این گروه اند.
منابع و مآخذ
۱. دستور زبان فارسی، دکتر پرویز ناتل خانلری.
۲. دستور زبان فارسی، دکتر حسن احمدی گیوی.
۳. دستور زبان فارسی امروز، غلامرضا ارژنگ.
۴. دستور مفصل امروز، دکتر خسرو فرشیدورد.
۵. فعل، دکتر حسن احمدی گیوی.
۶. فعل و گروه فعلی و تحول آن در زبان فارسی، دکتر خسرو فرشیدورد.
دیدگاهتان را بنویسید